پلان های هرزه
- دوربین ،صدا،حرکت! - یه لحظه صبر کنید.(کارگردان دستش را به علامت توقف کار بالا آورد و به طرف دستیار اولش رفت). - مگه گریمور نیومده؟! - چطو مگه؟ - یه نیگا به بر و روی خانم بنداز.مثل یه بوم نقاشی خالیه.( کارگردان دهانش را نزدیک گوش دستیار آورده بود). - آخه من فکر کردم چون این پلان گریه و زاری زن توی مجلس ختم شوهرشه،دیگه چهره پرداز کاری باهاش نداره. - اگه بخوایم این جوری فکر بکنیم، سود که نمی کنیم ،هیچ ،تو دستمزد بچه ها هم میمونیم.تازه چک ها رو چیکارش کنیم. - بله، بله - یه چیز دیگه، لباسشم یه خرده گشاده!می فهمی که؟! - بله،آقا (و سرش را به علامت تایید پایین آورد). ...
کلمات کلیدی :