نامه ی منتشر نشده ای از ...به...
با عرض سلام و ارادت محضر مولای عزیزم.
امیدوارم که حال شما خوب باشد و در پناه حضرت حق محفوظ و موید باشید. اگر جویای احوال ما هستید باید عرض کنم که به لطف شما بد نیست.
سرور گرامیم
صادقانه بگویم، دوستتان داریم، خیلی هم دوستتان داریم ولی خب اعتراف میکنم اکثر اوقات یادمان میرود! مشکلات زیاد است. این روزها زندگی خیلی سخت شده است. میدانید که.
ولینعمت محبوبم
خدا را شاهد میگیرم که خیلی وقتها میخواهیم منتظرتان باشیم. چون میگویند خیلی کار خوبی است و خیلی ثواب دارد حتی بیشتر از آش نذری ولی خودتان که بهتر میدانید انتظارکشیدن سخت است، مسئولیت دارد. البته نه این که فکر کنید کلا آن را کنار گذاشتهایم نه به جان خودم. هر سال نیمهی شعبان کلی برنامه داریم از چراغانی کردن مسجد و کوچه و بازار گرفته تا خریدن و تعارف کلی میوه و شربت و شیرینی به مردم و کف و سوت و آهنگهای خوب و شاد. خب خداییش اینها هم کار کمی نیست. هر چند قابل شما را ندارد ولی بیشتر از این را شرمنده. لااقل فعلا.
فرماندهی بزرگ
شنیدهایم از ما توقع دارید در حالت آماده باش کامل باشیم، ما هم سعی خودمان را میکنیم که اگر بشود این جوری باشیم، شما هم که انشاءالله برایمان دعا میکنید. ولی از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان که در حال حاضر (رویم سیاه که این را عرض میکنم) خیلی وقت نمیکنیم ولی قول میدهیم سر فرصت آماده بشوییم.
ببخشید که مزاحم اوقات شریفتان شدم، در پایان میخواستم خواهش کنم برای بچهها دعا کنید، این کنکور لعنتی خیلی اذیتشان میکند. وام بانک مسکن دو سه تا از بچههای متاهل هم به مشکل برخورده و التماس دعا دارند. بعضی از بچهها هم میخواهند ماشینشان را عوض کنند، یک کم مایهتیله کم دارند، اگر شد واسهی آنها هم دعا بفرمایید.
در پایان باز هم اگر جسارتی شد عذر خواهی میکنم. همه سلام میرسانند. دیگر عرضی نیست و ملالی نیست به جز دوری شما.
با تشکر
ارادتمند
- آقا ببخشید این چاه که نامهها را توش میندازن کجاست؟
کلمات کلیدی :