عکس دختر شایستهی جهان و علامه محمدتقی جعفری
خاطرم هست چند سال پیش در خاطرات علامه جعفری (ره) از زبان خودشان خواندم که:
در یکی از تابستانهای گرم نجف، در شب ولادت حضرت فاطمهی زهرا (س)، بعد از نماز مغرب و عشا، دوستان در حجرهای نشسته بودیم. شاد بودیم و با گفتن حرفهای بامزه همدیگر را میخنداندیم. در این میان یکی از دوستان عکسی از جیبش در آورد که پیدا بود از روزنامه در آورده. گفت: "این عکس دختر شایستهی جهان است. رُک و راست و بدون تظاهر به مقدس مابی بگویید اگر شما را مخیّر کنند بین ازدواج شرعی و قانونی با این دختر که هزارسال بیدغدغه با او زندگی کنید و بین ملاقات مستحبی با حضرت علی (ع) و دیدن جمال ایشان، کدام یک را انتخاب میکنید؟"
برای یک لحظه همه ساکت شدند. عکس دست به دست میگشت. هر کس چیزی می گفت که همه دلالت بر ترجیح اوّلی داشت. مثلا یکی گفت: "که این روایت از حضرت علی (ع) معروف است که و مَن یَمُت یَرَنی (هر کس بمیرد مرا میبیند). پس ما بالاخره جمال ایشان را زیارت میکنیم. [یعنی توی آخرت که حضرت را میبینیم، پس توی این دنیا هم این عزیز دل برادر را ببینیم] دیگری از صاحب عکس پرسید: "گفتی زیارت مولا مستحبی است؟ عقد این دختر هم شرعی است؟" و او جواب داد: "بله".
با هر یک از این جواب ها حضار میخندیدند. نوبت من که رسید دیدم اصلا نمیخواهم به عکس نگاه کنم. گفتم: "من یک لحظه دیدار حضرت علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این دختر نمیدهم"
این را که گفتم یک وقت دیدم حالت عجیب و بیسابقهای به من دست داد. شبیه خواب و بیهوشی. بلند شدم رفتم به حجرهی خودم. یک دفعه دیدم اتاقی بزرگ است و آقایی در صدر مجلس نشسته که تمام علاماتی را که شیعه و سنی دربارهی حضرت علی (ع) نوشته بودند دراو بود. جوانی دست راست من نشسته بود از او پرسیدم این آقا کیست؟ گفت: "حضرت علی (ع)" من سیر نگاه کردم. یک وقت به هوش آمدم دیدم در حجرهام و گرما را حس کردم.
کلمات کلیدی :