روشی پیشنهادی برای مطالعه ی کتابهای استاد شهید مطهری(ره).
اهمیت خواندن آثار استاد مطهری مثل روز روشن است. این هم که بسیاری از جوانان مذهبی ما هنوز غیر از داستان راستان، آن هم در کودکی، آن هم بعضی از داستانهای آن را، آن هم الان اصلا یادشان نیست، مثل آفتاب نیمروز است.
خب. مشکل کجاست؟
به نظر بنده، مشکل در نداشتن روش یا داشتن روش بد است. برای همین، جوان با انگیزهی زیاد و به قصد خواندن و فهمیدن همهی آثار به سراغشان میرود ولی در همان برخورد اول مثل لشکر شکست خورده الفرار.
خب راهحل؟
ببین! آثار استاد در موضوعات مختلف، و برای افراد مختلف و در سطوح مختلف، و در زمانهای مختلف و مکانهای مختلف، گفته و نوشته شدهاند. حالا منِ جوان (آدم بد نیست گاهی به خودش روحیه بدهد!) که تصمیم گرفتهام تمام آثار استاد را بخوانم، چند مشکل دارم، اولا بعضی از موضوعات مورد علاقهی من نیستند و نسبت به آنها هیچ دغدغهای ندارم و لذا هیچ انگیزهای هم نسبت به آثاری که دربارهی آنها هستند ندارم. از طرف دیگر بعضی از کتابها اصلا در حد من نیستند بلکه فراتر و نیاز به گذراندن پیشنیازهایی دارند. بعضی از موضوعات هم امروز مبتلابه نیستند مثل بحثهای مربوط به مارکسیسم.
روش پیشنهادی (مجرّب)
1. خودت را مقید نکن که حتما یک کتاب را از اول تا آخر بخوانی. البته اگر انگیزهاش بود و همهی مطالبش هم، در سطح شما، خیلی هم خوب است.
2. بنا را بر این نگذار که همهی آثار استاد را حتما باید در فلان مدت مثلا امسال یا تا فلان مدت مثلا تا دو سال دیگر بخوانی و کنار بگذاری. بستگی دارد. ممکن است برای کسی میسر بشود و ممکن است هم که یک کتاب را شما پنج سال دیگر باید بخوانید. در یک کلام کنتراکی نخوان. با کتاب های استاد باید زندگی کرد نه این که ضربتی خواند و بوسید و کنار گذاشت.
3. چند تا از کتاب های استاد را دم دستت بگذار. در یک تقسیم بندی کلی میتوان آثار استاد را به سه دسته تقسیم کرد (خوشبختانه این تقسیم ما نه جامع است و نه مانع). اعتقادی، اخلاقی، تاریخی، قرآنی. (ببخشید تقصیر من نیست، خودش چهارتا شد!) بسته به این که به کدام یک از این موضوعات بیشتر علاقه داری از همان آن جا شروع کن تا اشتهایت باز بشود.
4. در این مرحله ابدا کل کتاب را نخوان. بلکه فقط مقدمهاش را تا بدانی در چه زمانی و مکانی و برای چه کسانی و برای پاسخگویی به چه پرسشهایی و رفع چه مشکلاتی این کتاب نوشته یا سخنرانی انجام شده است.
5. بعد برو به سراغ فهرست مطالب کتاب، از اول تا آخرش را ببین، با دقت نه سرسری.
6. از فهرست، یک یا چند تا از تیترهایی که کنجکاوی شما را تحریک میکند، علامت بزن، بعد همان وقت یا وقت دیگری (پیش از کتاب بعدی) بخوان.
7. بعد سراغ کتاب بعدی برو و ... تا در نهایت تمام کتابهای استاد (حتی کتابهای تخصصی را و حتی مارکسیسم را) را یک دور دیده باشی.
8. به شما تبریک میگویم. چون در صورت انجام مراحل گفته شده، شما یک دور کتابهای استاد را خواندهاید!
9. این نوع مطالعه که قدیمیها به آن توّرق میگفتهاند و امروزیها مطالعهی اجمالی چند فایده دارد:
1. شما را با فضای کلی تفکر استاد آشنا میکند.
2. متوجه میشوی که چقدر چیز توی این دنیا هست که باید بدانی ولی نمیدانی.
3. قابلیت سِرچ (جستجو) پیدا میکنی. دیگر تقریبا میدانی وقتی نظر استاد دربارهی چیزی را میخواهی بدانی کجا را باید بگردی. خلاصه میشوی یک پا موتور جستجوگر در آثار استاد. آخ که چه کیفی دارد!
4. دهها و بلکه صدها پرسش در ذهن زیبایت ایجاد میشود و همین پرسشها می شود موتور حرکتت برای مطالعهی آثار استاد. و ممکن است چنان ترمز ببُری که حضرت فیل هم دیگر جلودارت نباشد.
5. بعد از این که همهی کتابهای استاد را با این شیوه خواندی. دیگر روی غلتک میافتی. میشوی نوکر خودت و آقای خودت. میتوانی تشخیص بدهی کدام را اول بخوانی و کدام را دوم و... و هرکدام را چقدر؟ همهاش را یا بعضی.
6. یادت باشد، در نهایت باید به مرحلهای برسی که لااقل 80 درصد آثار استاد را خوانده باشی یا به عبارتی بتوانی دربارهی بیشتر موضوعاتی که استاد بحث کرده، نظر و استدلال آن بزرگوار را بدانی.
دیدی چقدر راحت است. برو حالش رو ببر. دعا کن استاد را حتما و حوصله داشتی من را هم. چاکریم.
کلمات کلیدی :