دلبری بهداشتی!
تا حالاخیال می کردم فقط ما بچه مذهبیا جلوی چش چرونی و دل و قلوه دادن در کوی و برزن (همون کوچه و بازار خودمون)، حساسیت هزینه میکنیم وایضا امر به معروف ونهی از منکر .(البته منظورم اون قدیم قدیماس که این دو تا واجب بودن و گرنه امروز که شکر خدا واجب نیستن!). ولی دیدم نه بابا،جناب سعدی علیه الرحمه هم این کاره بوده (فکر بد نکنید منظورم اینه آمر وناهی بوده ). توی بوستان از زبان بقراط به یک عابدی که پای دلش مثل خر توی گِلی(از نوع خوش) گیر کرده بود میگه:
- هوی لندهور چرا نیگا به زن و بچه ی مردم میکنی؟که این جوری گرفتار بشی؟
لندور(ببخشید لندهوره) میگه: مخلوق خدا هوش از سرم نبرده خالق اونه که دل از من برده. جناب بقراط بهش میگه خودتی جوجه.اگه این جوریه چرا طفل یک روزه هوش از سرت نپروند؟ (از نظر اتیمولوژی در همین نقطه ریشه ی اصطلاح جوجه ی یک روزه هم کشف می شود. بدست اینجانب)خودتان بشنوید:
یکی صورتی دید صاحب جمال بگردیدش از شورش عشق حال
وقتی ملامتش کردن بر این حال و روز، عابد گفت:
نه این نقش، دل می رباید ز دست دل آن می رباید که این نقش بست
بقراط که از اون جا رد میشه، وقتی ما وقع را می بینه و جواب عابد رو هم میشنوه،بهش میگه:
نگارنده را خود همین نقش بود که شوریده را دل به یغما ربود؟
چرا طفل یک روزه هوشش نبرد که در صنع دیدن چه بالغ چه خرد(1)
میگین نه؟ به این خانوم کوچولو که قربونش برم نیگا کنین!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1- بوستان سعدی - بخش در عالم تربیت - آخراش (مطابق با آخرین استانداردهای ارجاع نویسی علمی)
کلمات کلیدی :