طراحی وب سایت غلامرضا تختی - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با هر آدمى دو فرشته است که او را مى‏پایند و چون قدر الهى رسد بدان واگذارش نمایند ، و مدت زندگانى که براى انسان است چون سپرى وى را نگهبان است . [نهج البلاغه]

هنر اجرای عکس!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 94/4/24 4:1 عصر


راست گفته اند که عقل آدم ها به چشمشان است یا دست کم بخش مهمی از آن. بعضی حادثه های تاریخی هست که آدم آرزو می کند ای کاش نگاه پرورده ی هنرمندی دوربین به دست ناظر ماجرا می بود و آن را ثبت می کرد.


این آروز حالا برآورده شده است با هنر اجرای عکس. بازسازی صحنه ی آن ماجرا با جزئیاتی هر چه نزدیک تر به واقعیت و عکس گرفتن از آن. هنری که در آن چند هنر دیگر هم به کار فراخوانده شده اند: بازیگری، معماری، صحنه آرایی و... و عکاسی. در کنار پژوهش های دراز دامن تاریخی، مردم شناختی، سیاسی و... (به تناسب موضوع)


برای دیدن نمونه ی درخشانی از این هنر بر عنوان زیر کلیک کنید.

 

به روایت یک شاهد عینی


گزارشی دیگر

 


 






کلمات کلیدی : مرگ، غلامرضا تختی، شهادت، صحنه، عکاسی، به روایت یک شاهد عینی، مهدی باکری، بازسازی، فروغ فرخزاد، علی شریعتی، سید محمود طالقانی

... و بغض کردم!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/10/18 7:27 عصر


             
                                       تختی

وقتی آن گونه که جلال آل احمد نوشت، "تختی را خودکشی کردند"، هفت سال بود که من هنوز به دنیا نیامده بودم! مرحوم پدرم و بسیاری دیگر از افراد حوالی کودکی‌ام همیشه با چنان شیفتگی آمیخته با عظمتی از تختی سخن می‌گفتند که نپرس! بعدها باز درباره‌ی او شنیدم و خواندم تا یادش از اهالی قلبم شد. تختی با آن هیکل مردانه و قیافه‌ی فراموش نشدنی و ابروهای پیوسته‌اش. دیشب سالگردش بود و من بودم و گزارشی تلویزیونی از چند دوست او که بر مزارش فاتحه می‌خواندند. یکی ‌گفت:

روزی یکی از دوستان غلامرضا که هموزن و حریف او هم بود، او را با خانواده‌اش معرفی می‌کند. بعد از آن، تختی به او می‌گوید: من دیگر با تو کشتی نمی‌گیرم. وقتی می‌پرسد چرا؟ می‌گوید: خانواده‌ات دیگر مرا می‌شناسند و من دوست ندارم یک وقت جلوی آنها سرشکسته بشوی.

... بغض گلویم را گرفت. بغضی که سراسر امروز حتی آن وقت که می‌خندیدم در سکوت، کمی آن طرف‌تر از لب‌هایم نشسته بود. شاید تعجب کنی. مگر این حرف چقدر مهم بود!؟ ولی وقتی به این فکر می‌کنی که چه فرایند‌های ذهنی و چه شبکه‌ی باور و چه چارچوب شخصیتی‌ای باید در یک بشر باشد که به چنین نکته‌ای توجه کند، آن وقت می‌بینی با چه عظمت و مردانگی و مرام و معرفتی روبرو شده‌ای، آن گونه که از کوه‌های یخ شناور در دریاها، تنها بخش کوچکی به چشم می‌آید، ولی تو می‌دانی که آنچه نمی‌بینی بسیار بزرگتر از آن چیزی است که...

چند خاطره از تختی
گزارش سالگرد تختی در سال 89




کلمات کلیدی : جلال آل احمد، غلامرضا تختی، سالگرد، کشتی