ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/8/14 9:39 صبح
هفتهی گذشته، رادیو معارف ضبط داشتم. قرار بود تو برنامهی ارمغان این هفته که ساعت 7/15 تا 8 صبح روی آنتن است، من هم روی آنتن باشم (با کلاه ایمنی البته)؛ موضوع این هفته درسهای غدیر برای امروز ما (ببین حرف دست و حسابی هم بلدم بزنم). خودم که تو این دو روز، نشد گوش کنم (عمق فاجعه را میبینی؟!). تو بایگانی صوتی رادیو معارف سر زدم، دیدم هست ولی ترافیک ندارم دانلود کنم (بدبختی بالاتر از این؟!) خلاصه نمیدانم خوب در آمده یا نه؟! تو را خدا تو ندیدیشون (ببخشید قاتی کردم) نشنیدیشون؟ دلم خیلی شور میزند!
حکایت دلشوره: یک پیامک دیدم نوشته بود امروز ایرانسل هنوز برایم پیامک نفرستاده، دلم شور میزند!
کلمات کلیدی :
رادیو معارف،
برنامه ارمغان،
ایرانسل،
درس های غدیر،
زندگی امروز،
دلشوره
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/7/13 2:43 عصر
امروز از تو بانک به گوشی همراه خانمم زنگ زدم، جواب نداد، زنگ زدم به محل کارش، گوشی را برداشت. گفتم: سلام. گفت: سلام. گرم و صمیمی گفتم: خوبی؟ گرم و صمیمی گفت: تو خوبی؟
کمی به صدا شک کردم. با خودم گفتم: نکنه همکارش باشه و من تو این سر و صدای بانک با خانمم عوضی گرفتهام؛ برای همین گفتم: خانم فلانی؟ (فامیل خانمم را گفتم). گفت: اشتباه نگرفتین؟ اینجا دفتر هواپیماییه. گفتم: چرا. ببخشید. نگاه کردم به شماره دیدم یک شماره را عوضی گرفتهام.
چند وقت پیش با مادر خانمم کار داشتم که رفته بود مسافرت. ایشان گوشی همراه ندارد. زنگ زدم به ایرانسل خواهر خانمم که همراهش بود و همراهش همراهش بود. گفت: الــــو. گفتم: سلام. گفت: بفرمایید. صدای خواهر خانمم نبود. لهجهی خاصی داشت. گفتم: خانم فلانی؟ (فامیل خواهر خانمم را گفتم). گفت: خودمم بفرمایید. داشتم شاخ در میآوردم؛ چون مطمئن شده بودم که خودش نیست. گفتم: ببخشید عوضی گرفتم. گفت: نه بگو. قطع کردم. به شماره نگاه کردم، شماره ی خودش بود ولی خودش نبود. ایرانسل عوضی شده بود.
کلمات کلیدی :
تلفن،
زنگ،
عوضی،
ایرانسل