پادلاگ رایگان!
میگفت: حالا مگه چه خبره؟ تو چقدر واسه خودت تبلیغ میکنی؟ انگار دیگه کس نیست غیر تو که میره رادیو و حرف میزنه. والله، بالله اونایی که شصت ساله دارن تو رادیو صحبت میکنن نصف تو داد و هوار نمیکنن.
گفتم: اولندش این جملهی مولانا تو فیه ما فیه رو ببین.
"گنهکاری بالای دست بزرگی نشست. فرمود: ایشان را چه تفاوت کند بالا یا زیر. چراغند: چراغ اگر بالایی طلبد، برای خود طلب نکند، غرض او منفعت دیگران باشد تا ایشان از نور او حظ یابند. وگرنه هرجا که چراغ باشد -خواه زیر، خواه بالا- او چراغ است که آفتاب ابدی است."
اگر باز هم بگویی این به تو نیامده. اول ثابت کن چراغی بعد صحبت از بالا و پایین نشستن کن. میگویم: خیلی وقت بودم دوست داشتم یه پادکست- وبلاگ (پادلاگ: من در آوردی) داشته باشم (جدی میگم) ولی وقتش را نداشتم که صدایم را خودم ضبط کنم و هزار دنگ و فنگ دیگر. حالا که دری به تخته خورده و جایی دیگر صدایم را ضبط میکنند از فرصت سوء استفاد میکنم. خیالیه؟
پیشبینی کامنتهای بعضی از دوستان:
رضوان: تو هم که همش خوددرگیری داری.
مرسی: میخنده و با تعجب و تمسخر به بغل دستیش میگه: ببین توضیح میده!
بینام: این چه حرفیه. استفاده میکنیم.
سید جواد: نثرتون یکدست نیست.
حسین فروغی: ای بابا. ما دو ساله پادکست داریم.
م.ح: حاجی دلت خوشه والله.
پاورقی: پیشبینیهاتون جالب بود. خوشم اومد.
بیتعارف: بهتر نبود پیشداوری نمیکردید؟
م.ی: هنوز از این قرتیبازیا دست برنداشتی!؟
کلمات کلیدی : تبلیغ، رادیو، پادکست، وبلاگ، پادلاگ