طراحی وب سایت مصائب آخوندی - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من از آنچه نمی دانید نمی ترسم؛ اما بنگرید در آنچه می دانید چگونه عمل می کنید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

اکبر اکسیر و من

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/2/14 3:23 عصر


دکترای ادبیات


مادر که مرا می‌بیند

                      مریض می‌شود

بابا، عجب غلطی کردیم که دکتر شدیم

به من چه گربه ریغو شمعدانی را شکسته

به من چه کبری خانم هر روز سفره‌ی ختم انعام دارد


دکتر که مرا می‌بیند

                      شاعر می‌شود

بابا عجب غلطی کردیم مریض شدیم

به من چه که تو تبِ! شعر داری...[1]


 

____________________________

 

 مصائب آخوندی

 

رهگذر که مرا می‌بیند

                        گدا می‌شود

بابا، عجب غلطی کردیم که آخوند شدیم

به من چه که 3 هزار میلیارد تومان را چپو کرده‌اند

به من چه که بانک به اندازه‌ی پول خون پدرش، سود وام می‌گیرد.


راننده تاکسی که مرا می‌بیند

                                   سیاست‌مدار می‌شود

بابا عجب غلطی کردیم سوار شدیم

به من چه که نامزدت رای نیاورده است...[2]



[1] . اکبر اکسیر، دفتر شعر بفرمایید بنشینید صندلی عزیز،

[2] . خود بنده، دفتر شعر سروده نشده‌ی بفرمایید بایستید صندلی عزیز.






کلمات کلیدی : طنز، احمد اکسیر، شعر فرانو، مدرک دکتری، مصائب آخوندی، بفرمایید بنشینید صندلی عزیز