عقب عقب!
هر کس چیزی میگفت:
یکی گفت: ایران شده مثل آمریکا. دیدین اونجا دو تا حزب داره دموکرات و جمهوریخواه یه بار مردم به این رای میدن یه بار به اون
یکی دیگه گفت: مردم دنبال تعادلن. یه وقتی خاتمی بود پیچو تا تونست شلش کرد تا مردم دیدن نه بابا دیگه اینجورم نمیشه به احمدی نژاد رای دادن که اون تا تونست پیچو سفت کرد که از این طرف ملت خسته شدن. حالا دوباره رای دادن به اصلاحطلبا به این امید که دوباره پیچه یه کم شل بشه و یه تعادلی ایجاد بشه.
تو جمع معلوم نبود کی به کی رای داده فقط دو نفرشون بودند که یکیشون تو ستاد روحانی بود و یکیشون تو ستاد جلیلی و تو دوره ی تبلیغات از دستشون ذله شده بودیم. اون یکی گل از گلش شکفته بود و هر چی جک بلد بود میگفت و رفت واسه همه بستنی خرید این رفیق دومی که شده بود برج زهر مار. بستنی هم از دستش نگرفت.
طرفدار روحانی بهش گفت: بابا ترش نکن. بخور بستنیو. رهبر فرموده از رئیس جمهور منتخب همه باید حمایت کنند.
طرفدار جلیلی گفت: یعنی فرموده بستنیشم باید بخوریم؟!
- حالا مگه چی شده؟ روحانی نیست که هست. جبهه رفته نیست که هست. باسواد نیست که هست. دنیا دیده نیست که هست. خوشگل نیست که هست. مطیع قانون و رهبری نیست که هست. دیگه چه توقعی دارین؟ نکنه میترسین مردم تو راه انقلاب و ولایت حرکت نکنن.
- نه از این میترسم کاری کنن که ملت عقب عقب حرکت کنن!
آقا ما فقط میخندیدم و بستنی میخوردیم. مال من از اینا بود که روکش آلبالویی داشت از این گرونا خریده بود نامرد!
کلمات کلیدی : روحانی، جلیلی، احمد نژاد، رهبری، مردم