• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : شريعتي و در انتظار گودو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضا 
    سلام و احترام
    نميخواستم بحث کنم چون به نظرم با بزرگواري که معتقد است:
    "گاهي اثري هنري واجد معنايي است که خود هنرمند موقع آفرينش آن چه بسا به آن توجه نداشته و حتي بالاتر اينکه گاهي واجد معنايي است ناسازگار با نيت هنرمند." (پست دروغي که خط خورد)، هر بحثي کني، در جوابت خواهد گفت انچه من برداشت ميکنم يه چيز ديگر است. حتي اگر دست بکت و دوستانش را بگيرم بياورم اينجا و آنها هم قسم حضرت عباس بخورند که ما پوچ گرا هستيم و نمايشنامه در انتظار گودو بر اين مبناست،خواهند گفت آنچه من برداشت ميکنم يه چيز ديگر است.
    اما بايد چند نکته را بگويم:
    1. فرموديد گودو واقعي است، با فرض قبول ادعاي شما خدشه اي بر پوچ گرايي وارد نميشود.
    2. استراگون و ولاديمير مجبور به انتظار هستند.
    3. ارباب نمادي از گودو است. (ارباب و برده نقش هاي محوري داستانند که شما اسمي از آنها نبرديد)
    4. به سالي که اين نمايشنامه نوشته شده و تحولات سياسي و اجتماعي ان دوره دقت کنيد.
    فکر ميکنم براي کسي که نمايشنامه را با حوصله خوانده باشد کافي است، شايدم نباشد اما من ديگر حوصله اش را ندارم.
    درسم را خوب پس دادم جناب استاد!!!!!
    خطاب به خانم " همه چي..." : بنده به شما اجازه ميدهم در غيابم از حقوق از دست رفته ام دفاع کنيد. با تشکر. آقا رضا.

    پاسخ

    سلام عليکم.
    + مرسي 

    استاد اتفاقا خوب فهميدم. اين از زرنگيمه که برعکس حرف ميزنم تا ديگران خودشون اعتراف کنن. ديگه جدا ريا شد!
    پاسخ

    يعني بزنم به تخته به دست شيطون دست بند مي زنين اين هوا!
    + حيف! همه چي آروم بود 
    سلام استاد
    دست شما درد نکنه
    راستش خيلي خوشحالم که غير مستقيم پذيرفتين که نقد من بر متن وارده، چون معمولا نميپذيرين کسي مخالف شما حرف بزنه. همونطور که يکي از خواننده هاتون توي پست قبل نوشته بود بکت پوچگرا بوده و شما يه جورايي پيچوندينش اما توي اين پست به اين موضوع اشاره کردين. هيچ اتفاقي نميافتاد اگر مثلا در جواب سوال من و نقدي که به نظرم بر متن وارده ميگفتين آره درسته يا نه درست نيست.
    بعدشم بازم به نظرم هيچ اشکالي نداره آدمهايي که ميان اينجا بفهمن که نبايد حرف آدمها رو چه دکتر شريعتي باشه يا شهيد مطهري يا فرويد در بست بپذيرن. اينو خودتون به ما ياد دادين.
    يه مطلب ديگه فکر ميکردم خوشحال ميشين آدمهايي که مطالبتونو ميخونن سرسري نخونن و روي حرفاتون فکر کنن و به شوخي نگذره.
    ظاهرا اشتباه کردم.
    شايدم لازمه بدونيين هر وقت براتون کامنتي گذاشتم تقريبا يک ساعت وقت برا خوندن متن و نوشتن کامنت صرف کردم. فکر ميکردم هدفمون مشترکه.
    به هرحال چارديواري اختياري

    لازم نيست برين تو سنگر، ما عقب نشيني ميکنيم

    يا علي
    خداحافظ
    پاسخ

    سلام. واي چقدر ثواب گيرم اومد الان مومني رو خوشحال کردم. ميشه توضيح بدين کدوم نقدتون رو پذيرفتم؟ رضاجان رو هم نپيچوندم. پوچ گرا بودن رو هم نفي نکردم عرض کردم پوچ گرا بودن نه به خاطر غير واقعي بودن گودو بلکه به خاطر عناصر ديگريه بگذريم که اساسا در بعضي از تفسيرها از اين نمايشنامه و کلا شخصيت بکت پوچگرا بودن او نفي مي شود. بنده هم عرض نکردم دربست بپذيريم عرضم اين بود که شتابزده رد نکنيم. يعني الان از شوخي من ناراحت شدين؟ چه نازک نارنجي! بچه ها بياين بيرون وضعيت سفيده.
    + مرسي 


    سلام

    الان خواستيد بگيد انيشتين هستيد؟ بعله خب اما ريا شد ديگه.

    پاسخ

    سلام. اتفاقا بر عکس شما در داوري فرمودين "خوشم نيومد" خواستم بگم شما در واقع مثل انيشتين شده ايد. حالا فهميدين در موارد ديگه منظور بنده رو چطوري تفسير مي کنين؟!
    + بي نام 
    سلام
    بله موافقم. من برا دعواي علمي پايه ام.
    ضمنا موافقم با حرفتون پيش داوري آفت تفکره ولي اين بار شما پيش داوري کرديد چون من کاري به فردش نداشتم. جمله رو نقد کردم.
    خوب حالا اصلا اين جمله شهيد مطهري باشه چه فرقي مي کنه برا من؟ سوالم درسته يا غلط؟ اين متن کل انتظار رو دربرمي گيره و من دقت نکردم يا بخشي از انتظار رو؟ اگر کلش هست که اين ايراد که ذکر کردم برش وارده و اگر بخشي از انتظار هست که متن نارساست در اين بيان. شايد چون تقطيع شده و صفحه اي از کل يه کتاب هست.
    پيداست نه يستردي شده بوديد جناب. الان چطور؟ يستردي؟
    ( آقا چرا با شمشير رو از رو بستيد، جلو اومديد؟من که حرفي به شريعتي نزدم، زدم؟ تا يادمه قبلا ها فقط يه بار ازتون درموردش پرسيدم . هيچ وقت نظري دادم که اين طوري جبهه گرفتيد حاجي؟ اعصاب نداريد ها. آهاي پسر کوشي؟ بدو يه ليوان آب...يا الله، جونم رو حفظ کن ، يه بار چوبدستي يه بار ...بابا چه وضعيه خدا ؟ اين انتخابات کار خودش رو کرد. اعصاب مصاب يخچي)
    پاسخ

    سلام. خب اينم حرفيه. اولا که من اين متن رو از دکتر زدم اصلا براي اين نبود که بگم درسته يا غلطه عنوان رو لطفا يک بار ديگه بخونيد. دوم اينکه باز سوالم رو تکرار مي کنم واقعا نميشه اون سخن رو جوري معنا کرد که درست باشه. ثالثا من از شما انتظار ندارم اين طوري درباره ي يک موضوع فکر کنيد وبعد نتيجه گيري کنيد. به قول خودتون من تقطيع کردم خب شما اول، متن رو و صفحات قبل و بعدش رو ببينيد تا مطمئن بشيد مقصود اونو درست فهميدين يا نه بعد اگه ديدين نه معناي اشتباهي داره بر اساس يه مبنايي اون رو محک بزنين تا ببينين به نتيجه اي مي رسين بعدش اون نتيجه رو کلا کنار بذاريد و حرف بنده رو تاييد کنيد. اين ميشه روش منطقي. ولي شما چي؟ مثل دوستمون همه چي آرومه اصل بحث که بيان ديدگاه ها درباره ي گودو در نمايشنامه يبکت هست رو ول کردين و زود با دستپاچگي سعي کردين يه چيزي از زير زمين هم شده پيدا کنيد که بعله ما يکي از اشتباهات دکتر رو پيدا کرديم ملت مواظب باشيد منحرف نشيد. اون وقت فکر مي کنيد با يه ليوان آب مشکل حالا ميشه حالا يه بطري خانواده مي گرفتين يه چيزي. مگه نمي بينين اينجا خانواده نشسته.
    + مرسي 

    سلام

    نميدونم ها ولي از اين جمله ي انکار حال و قبول نداشتن نظام زندگي،خوشم نيومد.خب انتظار ايشون هم ميتونه جمع بشه با خوب بودنِ حال و خوب تر شدن يا همون مدينه فاضله شدن در آينده . اينا قابل جمع اند اما متن رو که ميخونم احساس ميکنم دکتر اصلا حال رو براي منتظر غير قابل تحمل ديدن.چه جورياست؟!

    پاسخ

    سلام. ياد چيزي افتادم. مي گن انيشتين در اواخر عمرش وقتي کسي مثلا از شاگردانش نظريه اي رو پيشش مي برد که نظر او را بداند. انيشتين مي گفت زيباست يا قشنگ نيست!
    + بي نام 
    سلام
    1- مقدماتي که عرض کردم حرف هاي خودم بود بي توجه به اينکه حرف مورد نقدم کلام دکتر شريعتي است يا ديگري.
    2- آن چه را به تلخي توضيح داديد که ممنونم از توضيحتون صرفا سوالم بود و هيچ کنايه اي نداشت. شايد اشتباه برداشت کرديد چون فونتش موقع نوشتن تغيير کرد. تغيير فونتش به خاطر کپي متن خودتون بود که متفاوت بود. بقيه متنم به اندازه فونت شما دراومد.
    3- در مورد دکتر شريعتي من نظر شما رو قبول دارم ايشون هم حرف خوب داشته هم بد ودليل نمي شه کلا رد بشه يا تاييد.
    4- منظورم از مباحثي که گفتم و شما اون رو مقدمه دونستيد اين بود که کلام مورد تاکيد ايشون در مباحثي درست هست ولي کل حيطه انتظار رو در برنمي گيرد.
    حالا جناب، يستردي؟ يا توضيح لازمه؟
    البته اگر اين روزها حوصله بحث يا سوال نداريد يه حرف ديگه است. ببخشيد خلاصه

    پاسخ

    سلام. نه حوصله ام سر جاشه. ببخشيد اگر لحنم تند بوده. اينکه عرض کردم دو کتاب منظورم کتاب استاد و کتاب دکتر بود. چون اگر کتاب دکتر رو ديده بودين يا در متني که از دکتر آوردم دقت کرده بودين يا کتاب شهيد مطهري رو ديده بودين اين سوال جوابش براتون معلوم شد. ايا اگر همين نوشته رو از شهيد مطهري مي گفتم باز هم اين اشکال رو مي گرفتين؟ مي خوامبگم پيشداوري آفت تفکره. (يه خرده دعوا کنيم وبلاگ گرم بشه. موافقين که؟)
    + بي نام 
    سلام
    وقتي کسي به اندازه زيادي به چيزي يا کسي علاقه دارد و در تمايل به دست آوردن آن در حالي که فعلا او را در دسترس ندارد قطعا منتظر مي ماند تا او را بيايد. اگر اين انتظار شديد باشد هيچ چيزي جز ديدن محبوب( اعم از شي يا کس) به او آرامش کامل نمي دهد. اين انتظار يک معناي منفي در درون خود دارد. نه گفتن به چيزي که هست ولي ميزان قوت اين نه به شدت انتظار برمي گردد و شدت ملايمت يا ناملايمت محيط با طبع فرد. گاهي شخص محيطش را خيلي دوست دارد ولي چيزي آن را شيرين تر مي کند پس اين "نه" چندان قوي نيست و چه بسا اگر مخير باشد بين رسيدن به منتظَر و ماندن در موقعيت فعلي، علي رغم کشمکش هاي دروني شرايط کنوني اش رو بپذيرد.
    نتيجه: قاعدتا در انتظار يک "نه" به گذشته وجود دارد ولي چون ميزان آن در همه انتظارها و شرايط کنوني فرد يکسان نيست بيان اين جمله به عنوان يک قاعده کلي درست نيست: " انتظار، ايمان به آينده است و لازمه‌اش انکار «حال». کسي که از «حال» خشنود است، منتظر نيست"
    اين جمله تقليل کل کلمه انتظار به صرفا انتظار فرج است که گرچه از نظر منزلت بالاست ولي کل ابعاد انتظار نيست.
    ضمنا: انتظار مثبت و منفي در کلام ايشان ناظر به چه بعدي است؟ از چه جهت تقسيم شده اند؟
    پاسخ

    سلام. خوبين؟ من درباره ي مقدمات شما حرفي نمي خواهم بزنم. عرض من چيز ديگري است يعني واقعا هيچ طوري نمي شود جمله ي دکتر را معنا کرد که معناي درستي داشته باشد؟ بله دکتر شريعتي در داوري هايش درباره ي اسلام اشتباهاتي داشته ولي آيا اين باعث مي شود که هر سخني از او نادرست به نظر بيايد؟ تقسيم انتظار به مثبت و منفي در کلام ديگران (مثلا شهيد مطهري در قيام و انقلاب مهدي (ع) هم آمده به همان معنايي که دکتر هم گفته و جسارت نباشد اين حرف تلخ حق را اجازه بدهيد عرض کنم که فرق بنده با بعضي از دوستان نه فقط شما اين است که من هر دو کتاب را مي بينم و مي گويم ولي آن سروران من هيچ کدام را و مي گويند.) انتظار منفي يعني اين که منتظر صرفا چشم به راه باشد و خودش کاري براي به سر آمدن انتظار نکند (استراگون و ولاديمير در انتظار گودو) ولي انتظار مثبت يعني منتظر خودش هم در تکاپو براي رسيدن به دوست باشد (قهرمان قصه در شعر نشاني سپهري)
    + همه چي آروم باش 
    سلام
    ما معترضيم از اين رو منتظريم يا چون منتظريم معترضيم؟

    من احساس ميکنم متن به اولي تاکيد دارد. و اين خيلي خطرناک است و ميتواند حربه اي براي آنان که نبايد قرار بگيرد
    متن به طور تلويحي ميگويد اي شمايي که منتظر هستيد اين انتظارتان به سبب اعتراض به وضع موجود است نه به خاطر اعتقاد به آن کس يا آن حادثه يا آن فرصت يا آن معجزه اي که حقيقتا به وقوع خواهد انجاميد
    پاسخ

    سلام. واي بچه ها اومد. بريد تو سنگر!