• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : شريعتي و در انتظار گودو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بي نام 
    سلام
    وقتي کسي به اندازه زيادي به چيزي يا کسي علاقه دارد و در تمايل به دست آوردن آن در حالي که فعلا او را در دسترس ندارد قطعا منتظر مي ماند تا او را بيايد. اگر اين انتظار شديد باشد هيچ چيزي جز ديدن محبوب( اعم از شي يا کس) به او آرامش کامل نمي دهد. اين انتظار يک معناي منفي در درون خود دارد. نه گفتن به چيزي که هست ولي ميزان قوت اين نه به شدت انتظار برمي گردد و شدت ملايمت يا ناملايمت محيط با طبع فرد. گاهي شخص محيطش را خيلي دوست دارد ولي چيزي آن را شيرين تر مي کند پس اين "نه" چندان قوي نيست و چه بسا اگر مخير باشد بين رسيدن به منتظَر و ماندن در موقعيت فعلي، علي رغم کشمکش هاي دروني شرايط کنوني اش رو بپذيرد.
    نتيجه: قاعدتا در انتظار يک "نه" به گذشته وجود دارد ولي چون ميزان آن در همه انتظارها و شرايط کنوني فرد يکسان نيست بيان اين جمله به عنوان يک قاعده کلي درست نيست: " انتظار، ايمان به آينده است و لازمه‌اش انکار «حال». کسي که از «حال» خشنود است، منتظر نيست"
    اين جمله تقليل کل کلمه انتظار به صرفا انتظار فرج است که گرچه از نظر منزلت بالاست ولي کل ابعاد انتظار نيست.
    ضمنا: انتظار مثبت و منفي در کلام ايشان ناظر به چه بعدي است؟ از چه جهت تقسيم شده اند؟
    پاسخ

    سلام. خوبين؟ من درباره ي مقدمات شما حرفي نمي خواهم بزنم. عرض من چيز ديگري است يعني واقعا هيچ طوري نمي شود جمله ي دکتر را معنا کرد که معناي درستي داشته باشد؟ بله دکتر شريعتي در داوري هايش درباره ي اسلام اشتباهاتي داشته ولي آيا اين باعث مي شود که هر سخني از او نادرست به نظر بيايد؟ تقسيم انتظار به مثبت و منفي در کلام ديگران (مثلا شهيد مطهري در قيام و انقلاب مهدي (ع) هم آمده به همان معنايي که دکتر هم گفته و جسارت نباشد اين حرف تلخ حق را اجازه بدهيد عرض کنم که فرق بنده با بعضي از دوستان نه فقط شما اين است که من هر دو کتاب را مي بينم و مي گويم ولي آن سروران من هيچ کدام را و مي گويند.) انتظار منفي يعني اين که منتظر صرفا چشم به راه باشد و خودش کاري براي به سر آمدن انتظار نکند (استراگون و ولاديمير در انتظار گودو) ولي انتظار مثبت يعني منتظر خودش هم در تکاپو براي رسيدن به دوست باشد (قهرمان قصه در شعر نشاني سپهري)