آفرين. اين شد. اما چطور اين اتفاق مي افته:1. اين فرد هر چقدر ايمانش بيشتر بشه انسش با ايات و روايات بيشتر ميشه و اطاعت پذيري اش هم نسبت به آنها بيشتر ميشه وقتي مي بينه که در آيات و روايات اين همه به محبت و احترام و رعايت حقوق زنان سفارش شده، ارزش زنان را بيشتر مي فهمه و محبتش به آنها بيشتر مي شه. 2. سير و سلوک که ابن عربي گفت بعد از هيجده سال بهش رسيدم.نکته ي آخر اينکه البته ديدن و شنيدن هم دخالت دارد اما هر ديدني حرام است. مرد با ايماني که محارمش را ببيند مي تواند جلوه هاي جلال و جمال الهي را که در آنها تجلي کرده ببيند و به راحتي مي تواند بنسبت به زناني هم که نديده استدلال کند که اين جلوه ها وجود دارد. (روش استقرا)

سلام. با مزه بود. شايد تعجب کنيد که در آينده اتفاقا خواهيد ديد که با همين مباني که نشان داديم دوستي زنان و احترام به آنان نشانه ي کمال معنوي مرد است، نشان خواهم داد که همين اختصاص روزهاي کمي از هفته به زنان در استفاده از کتابخانه کاملا کار درست و واقع بينانه اي است! براي اينکه آقايون هم اعتماد به نفسشون رو از دست ندن مي گم بذاريد يه کم جلوتر بريم يک چيزايي از بدي زن ها براتون بگم که هر چه ازشون تعريف کرديم تا حالا از سرشون بپره. هواتونو دارم خفن.

رابطه ي بين ايمان و دوست داشتن زنان پيش از بيان ابن عربي، در روايت آمده بود. مفاد آن روايت نيز بيان توصيفي است نه تجويزي (بايد و نبايد). البته شايد بشود از اين هست بايد يا بايدهايي هم استخراج کرد ولي نه در اين روايت چنين اتفاقي افتاده و نه بنده چنين کاري کردم. از طرف ديگه اگر هم بشود (تکرار مي کنم "اگر" چون شايد نشود) از آن روايت "بايدي" در آورد اين است که اگر مي خواهيد ايمانتان زياد شود زنان را دوست داشته باشيد و اين تفاوت زيادي دارد با برداشت شما که مي فرماييد: "آدمي که ميخواد با خدا در ارتباط باشه عاشق خدا باشه ايمانش کامل باشه بايد به زنان مهر بورزد" نکته ي آخر کلمه مهر ورزيدن تعبير غلط اندازي است در اينجا چون يه معناي ضمني يا به تعبير بهتر يک سايه ي معنايي دارد و آن اينکه مرد برود به زنان (توي تايم اداري يا خارج از آن) مهر بورزد يعني "کاري بکند" مثلا محبتش را ابراز کند به نحوي که چنين چيزي در اين بحث جايي ندارد.

سلام. ميشه بفرماييد چي با عقل جور در نمايد؟

بله حق با شماست. بعضي از احاديث به ويژه آنهايي که در اول بحث آورده ام مشترک هستند بين مردان و زنان. منتها من چيزي را پيشفرض گرفتم که البته کسي مي تواند نپذيرد و آن اينکه آمار زيبارويان در زن ها بيشتر از مرد هاست و سپس با فرض درستي اين ادعا سعي کردم معناي بعضي از احاديث را که معمولا کسي معنايشان را نمي داند يا آنها را در تعارض با احديثي ديگر مي بيند يا گاهي هم متعارض با واقعيت، بفهمم و اتفاقا آن احاديث درباره ي زن هاست. من در اين بحث (لااقل فعلا) کاري به مقايسه ي زنان و مردان از نظر زيبايي ندارم. احاديثي کلي داريم که مربوط به زيبارويان اعم از مرد و زن است من فعلا آن با بخشي از مدلول آنها که مربوط به زنان است کار دارم. درباره ي نسبي بودن يا نبودن زيبايي هم به نکته اي در بحث زشت رويان اشاره مي کنم.

سلام نه اضافه کردم.

Sure

سلام. همان طور که حدس زديد در اين مورد نکاتي هست که وقتي به بحث زشت رويان رسيديم مطرح مي شن. که اجمالا در پرانتز (از اين جهت) بهش اشاره کردم. حالا بعدا بيشتر توضيح مي دم خدمتتون.

اگر ديدگاه و دلايل غزالي يا ابن عربي را در اين زمينه ببيني چه مي گي؟ احتمالا ديگه سر بذاري به بيابون. (منظورم سيزده به دره!)

سلام. خوبين؟ حالا که اينطوره پس ر.ک به پاسخ مرسي.

Hi. why were you surprised? d

سلام. بعله. راحت باشين.شهر در امن و امانه.

سلام. خيلي بامزه بود. کلي خنديدم. چشم اونم مي رسيم.