• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : خوشگل بودن يا نبودن مسئله اين است! (1)
  • نظرات : 7 خصوصي ، 44 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    سلام.
    تا اينجا چون به نفع ما بود نقدي ندارم. سوال هم که پيش نمياد. ايشالا خدا ايمان آقايونو زياد کنه.

    منتظر بُخوش بعدي هستيم.

    پاسخ

    سلام. به اين مي گن بي طرفي علمي. چشم.
    + فيلسوف کچل 
    ظاهرا که نه حتي باطنا کامنت رو اشتباها واسه پست بعدي ارسال کردم
    پاسخ

    اشکالي نداره.
    + مرسي 


    سلام

    پوووووووف.لااله الا الله...

    + بي نام 
    سلام
    به نظرم اين حکم شرعي رو قاب کنيد يه جايي سر در اين وبلاگتون نصب کنيد تا هر چند ماه يک بار اين ايراد رو بهتون نگيرند. منتقد خدا بهتون خير بده که اقلا عاقلي کرديد و نظرتون رو خصوصي گفتيد چون بعضي ها حتي مودبانه هم نگفتند اون هم در کامنت هاي عمومي.
    + آتشين صدف 
    دوستي عزيز کامنتي برايم گذاشته که چون خصوصي اش کرده عمومي اش نکردم. يک اشکال درباره ي متن يادداشت بود که توضيحاتي به متن اضافه کردم آنجا که بحث سويه ي مادي و جنسي محبت به زنان و منافات نداشتن آن با محبت خالي از اين سويه را مطرح کردم. اشکال ديگري که فرمودن اين است که چرا من اجازه مي دهم بعضي خوانندگان خانم با من شوخي کند. اولا که اينکه کسي با من شوخي کند يا نه به من ربطي ندارد من بنا را بر حسن ظن مي گذارم که مسئله ي شرعي خودش را مي داند اما اين که چرا من گاهي شوخي مي کنم شما هم بنا را بر حسن ظن بگذاريد که من هم مساله ي شرعي ام را مي دانم و به آن عمل مي کنم. تا جايي که من تحقيق کرده ام پاسخي که بعضي مراجع بزرگوار به اين مسئله داده اند اين است که :اگر با قصد لذت (جنسي) باشد و يا بترسد به گناه بيفتد، جايز نيست.
    + مرسي 

    سلام استادآتشين خوبين؟ نه خبري نيست. من که چيزي نميبينم به جز يه بحث علمي دقيق مودبانه منطقي شکيل فهيمانه وصبورانه. همين!
    پاسخ

    سلام. به مرحمت شما. واي غش کردم. مرسي.
    + ذره بين 
    و جالبه که ما در کنار نقد روايات، اکثر اين قواعد رو هم نقد (وحتي رد) ميکنيم! يه جورايي خيلي بي ضابطه پيش ميريم تو دانشگاه. مخصوصا ما دانشجوهاي حوزه نرفته ي اصول نخونده که نقد الحديث رو فقط در دانشگاه ياد گرفتيم...

    شديدا موافقم با اين تشويق جانانه، مرسي مرسي جون!

    پاسخ

    شما لطف دارين. به همين طوره. خود اين قواعد هم هر کدام موافقان يا مخالفاني داره که در نهايت هر فقيهي بايد در پذيرش هر کدوم از اينها اجتهاد کنه. حداقل نصف اين تشويق ها سهم خود شماهاست.
    + ذره بين 
    استاد منظورم از صافکاري و بازنگري، مباني علم الحديثي خودم بودها.
    ما در دانشگاه واقعا خيلي نگاه انتقادي پيدا ميکنيم درباره روايت ها.
    نميشه به اون نگاهي که دانشگاه به ما داده بسنده کرد. اين نگاه رو گفتم صافکاري ميخواد.
    پاسخ

    بله متوجهم. اين نگاه انتقادي در حوزه هم هست و شايد بيشتر ولي خب از آن طرف قواعد ديگري مثل شهرت روايي يا عمل اصحاب به يک روايت يا ترک آن يا قاعده ي تسامح در ادله ي سنن رو هم داريم که اينها وقتي همه در کنار هم بگيرند تصويري جامع از نگاه به روايات و رد وقبول آنها به دست مي دن.
    + مرسي 

    سلام ذره بين حالا وقتشه کف مرتب رو براي استاد خان بياي بالا. بدو
    پاسخ

    به به. خبري شده؟
    + ذره بين 
    قبول دارم استاد، بحث معتبر بودن ظهور عرفي رو. اما اين بحث رو اصلا براي اين مطرح کردم که در مباحثي مثل اين که چند دسته روايت ظاهرا متناقض داريم ( مثلا اينجا درباره زنان) و از طرف ديگه رو دلالت روايت هم بحثه و همون طوري که خودتون بيان کرديد، تفسيري براي بيان پيامبر خدا درباره زنان وجود نداره يا دربارش بحثه، در اين جور موقعيت ها، اين احتمال نقل به معنا رو هم بايد مفروض بگيريم شايد همين احتمال قرينه اي براي تقويت يکي از آراء يا تاييد صحت يک دسته از روايات باشه.
    در اين بحث بيش از اين منظورم نبود.

    ميگم استاد اين پستهايي که فسفر ميسوزونه رو نگه داشتيد تو ماه رمضون رو کرديدا!
    پاسخ

    متوجهم ولي خب همون طور که خودتون فرمودين بايد يک راي و تفسير ديگه اي باشه که در پيگيريش برسيم به اينجا که مثلا اينجا لفظ ديگه اي بوده و در سرنوشت بحث تاثير داره که تازه آن موقع بايد دليل آورد که نه لفظ اصلي اين بوده مثلا با مراجعه به روايات ديگر؛ ولي آيا الان چنين وضعيتي بالفعل هست ما تفسير ديگري داريم که اين بحث توش مطرح بشه؟ گذشته از اين که به نظر من اگر راوي اي به جاي نساء بگه زوجه يا بر عکس اين نقل به معنا نيست اين عدم ضبط راوي، يا جعل او يا .. است نه نقل به معنا. ببخشيد تقصير من نيست بحث بياد ديگه مياد دست من نيست.
    + ذره بين 
    ممنون استاد به خاطر جوابهاي مفصل و باحوصلتون!
    درسته که اصل در نقل به معنا، تحريف نشدن معنا است، يعني ائمه با اين شرط جواز نقل به معنا رو صادر کردن؛ اما همه راويا که توانايي عمل درست به اين شرط رو نداشتن که. اونا هم آدمايي بودن مثل همه آدماي دور و بر ما. پس احتمال خطاي اونها منتفي نيست.
    اما در مورد نکته ديگه کاملا حق با شما است، اينکه در بقيه روايات هم همين لفظ اومده ميتونه قرينه اي باشه که احتمال نقل به معنا رو تضعيف کنه.
    (راستي با اين بحثا تازه متوجه ميشم که چقدر مباني علم الحديثي ما علوم حديث خونا با فقها و اصوليين فرق ميکنه! يه جورايي ما خيلي بدبينيمون بيشتره! مثلا وجود روايت در يه کتاب فيض کاشاني براي من هيچ وقت قرينه صحت نبوده! توضيحاتتون دنياي نگاهم به روايات و نقد اونها رو با چالش مواجه کرد، فکر کنم نياز به صافکاري و بازنگري داره که حداقلاون آشنايي با ديدگاه هاي ديگه در اين زمينه است )

    پاسخ

    سلام. اختيار دارين. خوشحال و ممنونم که با دقت نظرتون باعث مي شين بحث روشن تر بشه. بله حق با شماست در بيشتر روايات احتمالش منتفي نيست به همين دليل بيشتر روايات ما نص نيستند بلکه ظاهرند و براي همين هم اين همه در علم اصول بحث مي شود که ايا ظواهر حجت هستند يا خير. اگر قرار باشد به خاطر آن احتمالات دست از ظهور عرفي روايات بکشيم ديگر چيز زيادي از روايات براي ما باقي نمي ماند. در ضمن وجود اون روايت را در کتاب مرحوم فيض بدون اينکه ايشان آن را رد کند، دليل صحتش نمي دانم بلکه دليل بر اين که صحيح بودنش رحجان پيدا مي کند چون با تسلطي که او بر احاديث دارد اگر مجعول يا مخدوش مي دانست چيزي مي گفت چون در مقام بيان بوده. (صحيح را در اينجا به معناي خاص آن و در مقابل حسن و موثق و... به کار نبردم بلکه در مقابل مجعول) البته اينم در نظر بگيريد که در اينجا من اون دقت هايي که يک فقيه براي دادن حکم شرعي مي کنه قطعا ندارم چون نه فقيهم و نه قراره که حکم شرعي بدم. يه طلبه ي پژوهشگرم که تا حدودي مباني و منابع را مي شناسم و کمي هم فکر مي کنم و البته سر سوزن ذوق و خرده خلاقيتي هم دارم و سعي مي کنم پاسخ بعضي از سوالاتم رو پيدا کنم و تو اين راه ممکنه اشتباه کلي يا جزئي هم داشته باشم.
    + ذره بين 
    منظورم از دو دسته روايات، روايات مربوط به زيبا رويي و روايات محبت به خانم ها بود.
    بحث نقل به معنا رو هم براي اين اشاره کردم که نوشته بوديد:

    "امام صادق فرمود: کُلَّما ازدادَ العَبدُ إيمانا ازدادَ حُبّا للنِّساءِ

    پيش از اين معنايي که از اين حديث مي‌‌فهميدم اين بود که منظور از نساء در اين حديث همسر خود مرد است. يعني مردان مومن هر چقدر ايمانشان زيادتر شود زنانشان را بيشتر دوست خواهند داشت.اما اين معنا چندان مرا راضي نمي‌کرد چون اين معنا بيشتر مناسب چنين عبارتي است:

    کُلَّما ازدادَ العَبدُ إيمانا ازدادَ حُبّا لزوجه"

    منظورم ازين اشاره اين بود که به نظرم زماني ميتونيم چنين دقت هايي در واژه هاي يه روايت داشته باشيم که احتمال نقل به معنا رو در اون منتفي بدونيم. يعني احتمال اينکه اصل روايت براي مثال همين عبارت شما بوده باشه و بعد توسط راوي به گمان هم معنايي، نساء جايگزين زوجه شده باشه منتفي نيست.



    پاسخ

    ممنون از توضيحتون. اولا که در فقه الحديث بعضي معتقدند به اين که اصل بر عدم نقل به معناست مگر اينکه خلافش ثابت شود. ثانيا طبق تعريف، در نقل به معنا لفظ تيير مي کند ولي معنا همان است به نظرم شما نقل به معنا را ملازم با تغيير معنا يا تحريف معنا مي دانيد. رابعا در روايت سه گانه ي محبوب پيامبر هم همين تعبير نساء آمده نه زوجه.
    + مرسي 


    منتظر تفسير سازگارتون ميمونم جنابِ استادبعله.

    وگرنه دوواحد فقط در توجيه اون دسته از روايات پاس کردم تا مردمو گول بزنم(که کاش پاس نميکردم.)

    + ذره بين 
    سلام استاد، مشغول انجام کارهاي عقب افتاده دانشگاهم هستم اما پيگير بحث شما!
    شيفته اين مباحث سرياليم که همه مستندات رو يه هو نميبينم و کم کم رو ميشن!
    از ابتداي اين پست، ذهنم پر از سوالاي جور واجور شده و همش دارم سعي ميکنم مطالبي که به ذهنم ميرسه سامان بدم و منتظر ادامه مطلب شما باشم. گذشته از بحث صحت و دلالت روايات دسته اول، ارتباط روايات دسته دوم با روايات دسته اول خيلي درکش برام سخته.
    بر فرض اينکه صدور روايات دسته دوم رو بپذيريم و تاثير کثرت نقل به معنا در روايات رو هم فراموش کنيم و دلالت اين روايات رو درباره همه خانوما و نه فقط همسران بدونيم (چون در رد حالت دوم به بحث لغوي روايات اشاره کرديد که با احتمال نقل به معنا اين استدلال با چالش روبرو ميشه)، اينکه دليل اين بيانات زيبايي خانوما باشه با عقل جور در نمياد. گذشته از دلايل ديگه که بقيه دوستان اشاره کردن، من به نظرم مياد اگه دليلش زيبايي ظاهري بود، مصداق اين روايات حصر در زن نميشد. چون پديده هاي زيباي زيادي در جهان هست! طبيعت به اين زيبايي!
    منظورم اينه که حداقل حرفي که ميشه درباره اين استدلال زد اينه که تنها دليل روايات دسته دوم، زيبايي طاهري خانمها نميتونه باشه.



    پاسخ

    سلام. ممنون از لطفتون. و ممنون از نکات قابل اعتنايي که فرمودين. منظورتون از روايت دسته ي اول و دوم روايات مدح و ذم زنان است؟ درباره ي سند روايات هر چد به هر حال جاي بحث هاي رجال و درايه محفوظه. اما روايتي را که سيد مرتضي و شهيد ثاني و ديگران بهش توجه کردن و بر اساسش حکم صادر کردن براي من به لحاظ سندي پذيرفتني است همچنين روايت سه گانه ي محبوب پيامبر در محجه البيضاء فيض کاشاني آمده که مقام ايشان در علم حديث روشن است. درباره ي نقل به معنا من دقيقا متوجه نشدم چه نتيجه اي مي خواهيد بگيريد. اول آنکه نقل به معنا به شهادت سيره ي عقلا و دلايل ديگر جايز است البته با شرايطي و به شرط آنکه به وادي تحريف نغلطد. در باب حديث سيد مرتضي که ايشان چنين چيزي نفرموده در باب حديث سه گانه هم بحث هاي لفظي شده ولي کسي اين بحث را مطرح نکرده گذشته از اين که چه بودن اين تعبير چه مشکلي دارد که کسي فکر کند شايد لفظ ديگري اينجا بوده. بنده هم حصر نکرده ام. اولا که اين يک تفسير است تفسيرهاي ديگري هم وجود دارد و مي تواند وجود داشت باشد. و آخر اينکه اثبات شي نفي ماعدا نمي کند.
    + مرسي 

    بابا اگر قراره منظور از مهرورزي ادب و احترام و رعايت حقوق باشه چه بي مزه که بحث اين جوري مطرح شد. چون تو زمان جاهليت عرب که نيستيم الان همه به هم به عنوان انسان احترام ميذارن. چه خنک و يخ. درمورد بدي زنان زياد حديث خوندم اين بود که اين بحث جذبم کرد وگرنه که تا دلتون بخواد ريخته ازون وريش.
    پاسخ

    طبق روايت "محبته" يعني يک احساس قلبي و البته محبت ادب و احترام ظاهري و رعايت حقوق رو هم به دنبال داره. آوردن احاديثي در مذمت زنان هنر نيست هنر اين است که بتوني بين آنها و رواياتي که اين همه از زنان تعريف کردن جمع کني و تفسير سازگاري ارائه بدي. بعله.
       1   2   3      >