• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : راز طنزآوري شگرف شعر حافظ
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ذره بين 
    سلام
    "ظريف" در ليست تحريم؟ نقد، زيبا و سازنده و برازنده فضاي اين وبلاگه اما اين نوع کنايه ها نه.

    + آ...دل...ه 
    سلام استاد
    به نکته ي شريفي اشاره کرديد (ظريف در ليست تحريمه)
    منم شگفت زده شدم ، بيشتر از دقت و ريزبيني شما در شعرخواني و آنهم حافظ خواني
    و ممنونم که راه را نبستيد
    چون يکي ديگر از دلايل نغز بودن حافظ فکر کنم اينه که من شعرشو ميخونم
    پاسخ

    سلام بر شما. صد در صد.
    + شب خوش 


    يادتونه نوشته بودين وبلاگ براتون جايي هستش براي حرفهايي که اگه نگيد مي ترکيد يا از خنده يا از گريه

    پس چرا الان وبلاگتون رو تبديل کردين به يه کلاس درس. دلم براي وبلاگ قديميتون تنگ شده

    پاسخ

    خب کارکرد عاطفي وبلاگ شايد اصلي ترينش يا يکي از اصلي ترينش باشه ولي معناش اين نيست که کارکردهاي ديگري برام نداشته باشه داهاش من. خب ديگه منم اون آدم قديم نيستم ديگه. حالا بهتر شدم يا بدتر کار نداريم.

    سلام!
    حال همه‌ي ما خوب است
    ملالي نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالي دور،
    که مردم به آن شادماني بي سبب مي گويند.
    با اين همه عمري اگر باقي بود
    طوري از کنار زندگي مي‌گذرم
    که نه زانويِ آهويِ بي‌جفت بلرزد و
    نه اين دلِ ناماندگارِ بي‌درمان!
    پاسخ

    سلام و درود. ببخشيد چند روزي نتم قطع بود. ولي يه پست جديد نوشتم که به زودي مي ذارم.
    + ديده بان 
    با سلام
    الان يه چيزي متوجه شدم که قبل از نازک کاري پاسختون به سه کامنت قبل از اين طور ديگه ايي متوجه شده بودم.
    اگه منظور شما اين بوده که شعر حافظ به جهت استفاده از اصطلاحاتي مثل مي، ميخانه و خرابات و... براي بيان معاني عرفاني ناخودآگاه صورت طنز به خودش گرفته (نه بطور آگاهانه) واقعاً حرفي توش نيست. البته همانطور که فرموديد چنين چيزي از اون مقاله قابل برداشت نيست، يعني اين کشف اختصاصي خودتون بوده! چون نهايت چيزي که از اون مقاله برداشت ميشه اينه که هر واژه دو ساحت دروني و بيروني داره و غالب تفسير کنندگان شعر حافظ در زمان هاي بعد از او، در ساحت بيروني اشعارش که ساحتي غير مقدس بوده متوقف شدند، به خلاف پيشينيان و معاصرين خود جناب حافظ که به ساحت دروني الفاظ راه مي يافتند.
    برام جالب بودن واقعاً ، از معلوماتي که در اختيارمون قرار مي ديد بسيار ممنونم
    پاسخ

    سلام. سلامت باشيد. بله درست متوجه شدين.
    + ديده بان 
    ممنون! لازم شد دوباره به اين قسمت رجوع کنم
    علي الحساب جهت کم نياوردن : دهه ي فجرتون مبارک باشه. ياحق


    پاسخ

    ممنون از سليقه ي خوبتون در انتخاب عکس.
    + ديده بان 
    نه جداً، حالا سر وقت اگه امکانش هست يه گرا بديد. چون من اصلاً چنين مطلبي رو از مقاله دريافت نکردم اگه نخوام بگم شايد بتونم آدرس هايي رو بدم که خلاف اينو ميرسونه!
    پاسخ

    اون جاي مقاله که مي گن حافظ مانند ساير شاعران عارف قبل از خود به دلايلي از اصطلاحات خراباتي براي بيان معاني عرفاني استفاده کردند.
    + ديده بان 
    سلام و عرض احترام
    اي واي، اي روزگار! نبينيم اينجا سوت و کور باشه! شاگرد هم اينقد درس خون؟؟؟!!!!! اِواه
    عيب نداره حالا خودم يک تنه جاي همه شون سوال جواب ميکنم!
    استاد؛ بخش اول مقاله رو خوندم سؤالم از شما اينه که آيا به نظر شما جناب حافظ عمداً به قصد طنز، به واژه هايي که در زبان طبيعي ارزش منفي دارن، ارزش مثبت داده يا او راه خودش را رفته و شعرش موقعيت طنزي ناخودآگاه ساخته؟؟؟ نکاتي در اين مقاله که پايه ي اين فرمايش تون بود کدام ها بودن آخه؟؟؟ با تشکر

    پاسخ

    سلام و درود بر شما. بله آفرين. و البته بخشي از طنز حافظ به نظر آگاهانه مياد. اون ديگه با خوانند? چيزفهمي مثل شماست.
    سلام
    اهل دروغ نيستم پس همين اول بگم وبلاگ "قشنگ"ي نداريد...يعني ظاهر و گرافيکش به نظرم زيبا نيست ... حتي با اينکه من با سادگي موافقم ... اما اين از اون ساده هاي زيبا به نظر نمياد ...اگر دوس داشتيد تغييرش بدين در خدمتم(ميتونم در خدمت باشم-اين از لحاظ دستوري بهتره)
    مطالبتون که خداييش بعضي جاهاش فيتيله اش حتي از لحاظ طنز هم از حد من فراتر ميره ... اما قشنگ و قابل الگوگيري هستش ...
    غرض از مزاحمت اينکه :
    1-سر بزنم.
    2-نقد کنم.(جسارتاً)
    3-مشورت بخوام براي شروع نويسندگي(طنز و جدي)
    4-سلامتي
    وقت کردين يکي از اين داستانک ها رو بخونيد و نظرتون رو بفرماييد.
    يا علي
    + 1616 

    سلام

    زياد موافق با اين گفنه شما نيستم که حافظ يک‌دفعه انگار که لوله‌اي با قطر بزرگ (مثل لوله‌هاي زير زمين انتقال آب از سرچشمه‌هاي دز به قم که تلويزيون نشان مي‌دهد کاميون مي‌رود داخل آنها ) را به مخزن شعرش وصل کرده و بعد با خيال راحت رفته کنار و در سايه‌اي نشسته و مثل راننده‌ي کاميون سيگاري آتش زده و خاطر جمع که از اين نظر ديگر لازم نيست کاري انجام بدهد، مخزن شعرش از طنز پر خواهد شد. از کجا بدين جا رسيده ايد.اين گفته ي شما هم طنزي زير پوستي بود!!!

    پاسخ

    سلام بر شما. ممنون که نظر دادين. به شما حق مي دم. پذيرش حرف بنده وابسته با پذيرش پيش فرض هايي است که من در اينجا آنها را مطرح نکردم. شايد دو سه مقاله درباره ي طنز حافظ مثلا از خرمشاهي و شفيعي کدکني بخونين. باعث بشه از غربات حرفم کم بشه و پذيرفتني تر به نظر بياد. به هر حال من چندان اصراري رو حرفم و اثباتش ندارم مخصوصا که خيلي مجمل گفتمش. بازم ممنون.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ جمعه 92 بهمن 18 نوشته شما با عنوان راز طنازي حافظ به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. دبير تحريريه ي اين انتخاب هما و دبير سرويس آن تبسم بهار بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    با سلام و سپاس
    + ديده بان 
    با سلام و خداقوت
    عجب وبلاگي!!! عجب پستي!!! طوري صحنه رو در سه پارگراف اول ترسيم کرديد که همينطوري هم بدون دريافت مطلب با خنده ي فرويدي همنشين شديم. و اما
    از پارگراف چهارم فقط شبح شو دريافتيم. مابقي رو هم اي کم و بيش! واقعاً طنز در تمام اشعار عرفاني حضور جدي داره؟؟؟؟؟ آخه استاد يه رحمي، يه آيين جوانمردي ايي!!! بحث به اين تخصصي فکر نمي کنيد مغزمون يهو سنگ کوب کنه؟
    ولي عجب حرف نويي بودا، غلط نکنم اين پست از خويشاوندان نزديک پست سابق هست. بايد مقاله رو بخونيم و با کشف ارشميدسي شما پيوند بزنيم، اونوقت شايد چيزي دستگيرمون شد و حرفتونو درک کرديم! ماشاءالله چقدر هم چکيده ست.
    پاسخ

    با سلام و سپاس. ببخشيد ديگه بعضي از راه ها رو خود آدم بايد برود. فوق بشود آدرس داد. دربار? حضور طنز در شعر عرفاني کافي است در يک بانک اطلاعاتي يا کتابخان? ملي ايران مانند نورمگز واژه هايي مثل طنز حافظ، طنز سعدي، طنز عطار، طنز مولانا و... يا کلي تر طنزو عرفان ر جستجو کنيد.
    + فاطمه 
    سلام
    چقدر جالب. واي خيلي جالب بود . اصلا چطوري اين به ذهنتون رسيد!!! اي واللللللللله بابا. عجب استادي هستيد.
    هيشکي تا حالا اين رو نگفته بود خوب نصفه شب مراد ميگيريد...
    پاسخ

    سلام. سلامت باشيد. خب ديگه هر کس ديگري هم جاي من بود که طنزپژوه بود و حافظ خوان بعد اين مقاله را مي خواند، حتما (عمرا!) اين به ذهنش مي رسيد ديگه.