• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : آيا مي توان پيتزا خورد و عارف بود؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + :) 
    سلام
    بحث جالبي بود!

    فکر کنم عشق حقيقي بتونه بين خدا و زندگي مدرن حتي جمع کنه
    زندگي تا وقتي حرام ها حلال نشن، ميتونه جلوه گاه لبخند زيباي خدا باشه
    مشکل اينجاست که ما خدا و معنويت رو در شلوغي زندگيامون گم کرديم
    مشکل از شلوغي زندگي نيست
    مشکل از خود ما است
    وگرنه خيلي از بزرگان زندگي پر دغدغه تر و حاشيه دارتر از امثال من داشتن و عارفانه زندگي کردن نظيرش حضرت امام
    مشکل از دل سياه منه که خدا رو ازم دور کرده
    مشکل از پيتزاي بيچاره نيست
    اگه وقتي من ميرم تو جمع آدمايي که تجملاتي تر از من روزگار مي گذرونن، حال و هواي دنيا ورم مي داره و انواع فکرا به سرم ميزنه از آرزوي داشتن مال دنيا گرفته تا ترس نرسيدن بهش و احساس کمبود و کاستي و حقارت، اين مشکل دنيا نيست، حتي مشکل حضور در اون جمع هم نيست به صورت کامل. مشکل نبود عزت نفس و آرامش و دل سپردن به خداونده که منو دنيا زده مي کنه
    (تو پرانتز اينو بگم که اين چند روز اخير، از روي اتفاق داشتم به اين فکر مي کردم که محيط اطرافم نمي ذاره ذهن آرومي داشته باشم و مومنانه زندگي کنم و ... بعد ديدم متن شما هم انگار همون حرفا رو تو قالب ديگه اي زده. اومدم در تاييد بنويسم ولي کمي که فکر کردم به اين نتيجه رسيدم که مشکل از دله ...)