• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : ... با او که مي گفت پير شده!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    با سلام
    چي بگيم که بيان ماهرانه و بسيار شيرين نويسنده متن هم نتونست تلخي و غم انگيزي موضوعش رو از بين ببره . جالبه آدم در هيچ دوره ايي از زندگيش ( کودکي، نوجواني، جواني، ميانسالي و سالمندي) از پيري خوشش نمياد. شده در جواني به شوق ديدار معبود آرزوي مرگ کنه اما آرزوي پيري بعيده... شايد به اين دليل که:
    آدم تا جوونه ميتونه لنگ زدن رو تحمل کنه اما پيري خودش لنگي مياره، واي به روزي که کفشت کفش نباشه يا اصلاً کفش پات نباشه (ديالوگ دوست داشتني ام در يک فيلم سينمايي )

    پاسخ

    سلام بر شما. پاسخ شما هم از شيريني دست کمي از نويسنده يادداشت نداشت.