• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : ... با او که مي گفت پير شده!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فاطمه 
    منظورش از بعضيا منم!
    خيلي ممنون.ههههه. هميشه بخنديد بابا دنيا دو روزه
    پاسخ

    واقعا؟
    + بي نام 
    سلام
    به روز نمي کنيد؟
    پاسخ

    سلام. چشم به زودي ان شاء الله.
    + ديده بان 
    سلام؛ بعضيا که بعضي حرفا رو ميزنن منو ياد يکي از دوستام ميندازن که هر حرفي از دهان ما خارج ميشد ايشونو به خنده وا مي داشت! حالا بيا قسم بخور به پير به پيغمبر حرفم جدي بود! راه نداشت که نداشت.
    + بي نام 
    سلام
    گفتن اين که اين متن گفتگوي شماست با شما، غافلگير کننده و زيبا بود ولي هرچه بود مانع شد نظرم رو بگم. خدا بهتون سلامتي و طول عمر و خير و برکت عنايت کنه.
    پاسخ

    سلام. آخي چقدر سخته آدم نتونه حرفشو بگه. به شما و خاندان شما نيز.
    + فاطمه 
    سلام
    ولي من برخلاف دوستان کلي خنديدم.
    خدا عاقبت هممون رو ختم بخير کنه.
    خودمونيم ها شمام خيلي با خودتون حرف ميزنيد(شکلک خنده و چشمک)
    پاسخ

    سلام. به قياس اشک شوق خنده ي نارحتي که نبود؟ اووف سر خودمو مي برم.
    سلام استاد
    ببخشيد من همش پابرهنه ميام وسط و نظر ميدما ... اصلا شايد درست نباشه من در مودر نوشته هاي شما نظر انتقادي بدم ... اما خب عادت کردم ...
    يا علي
    پاسخ

    سلام بر شما. اختيار دارين. شما سرور ماييد. راحت باشيد. حرف تو دلتون نذاريد.
    با سلام
    چي بگيم که بيان ماهرانه و بسيار شيرين نويسنده متن هم نتونست تلخي و غم انگيزي موضوعش رو از بين ببره . جالبه آدم در هيچ دوره ايي از زندگيش ( کودکي، نوجواني، جواني، ميانسالي و سالمندي) از پيري خوشش نمياد. شده در جواني به شوق ديدار معبود آرزوي مرگ کنه اما آرزوي پيري بعيده... شايد به اين دليل که:
    آدم تا جوونه ميتونه لنگ زدن رو تحمل کنه اما پيري خودش لنگي مياره، واي به روزي که کفشت کفش نباشه يا اصلاً کفش پات نباشه (ديالوگ دوست داشتني ام در يک فيلم سينمايي )

    پاسخ

    سلام بر شما. پاسخ شما هم از شيريني دست کمي از نويسنده يادداشت نداشت.
    سلام
    بسيار زيبا و دلچسب تمام شد! يعني يه شوک اساسي!!
    لذت بردم ممنون
    فقط اي دل غافل، پير شدم من! آخه همش به قبلنا فکر ميکنم (شکلک گرررررررريه)
    پاسخ

    سلام. خوشحالم که خوشتون اومد.
    سلام استاد
    اين جا يه الف جا افتاده : خوستم جبران کنم
    تا تهش منتظر يه جمع بندي بودم که ديدم نوشتيد "بخشي از گفتگوي..." اينم يه جورشه
    بحث جالبي بود ... من هم بعضي وقتا که به آينده فک ميکنم و پير شدن و .. مي ترسم اما نميدونمف شايد از رو پرروييم باشه که خيلي خيلي کم نگران هستم و هميشه به شدت به بخشش خدا اميدوارم ...
    التماس دعا
    فرصت کردين يه نظر کوچيک هم در مورد نوشته هام بدين خوب ميشه ها :-)
    هنوزم بعضي جاهاي مطلبتون بين محاوره و معيار مي مونم :| ببخشيدا
    يا علي
    پاسخ

    سلام عزيز. ممنون از يادآوري اشتباهاتم. چشم. خب من با خودم راحتم هر جور که اومد رو زبونم باهاش حرف مي زنم چه معيار و چه محاوره اي.