• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : ماه رمضان در UAE (تصوير)
  • نظرات : 2 خصوصي ، 47 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بي نام 
    غذا خوردن هر روز يه نوعه، نفس کشيدن رو اصلا نمي فهمي، کتاب ها هر کدوم يه چيزه جداست ولي شنيدن عشق همه اش يکيه. تنها فرقش اينه که جاي زيد و عمرو و زينب و فلان عوض مي شه. من مشکلي باچشيدنش ندارم ولي اخه تو ايراني که همه فيلم هاي ايراني اش ازدواجه يا دنيايي که حتي فيلم جنگي هاش يه زن و مردي رو به هم مي رسونه و داستان هاش همين طور چطور اين همه تکرار خسته کننده نيست؟ شما مثلا از زندگي شغل هاي مختلف تو ايران خودمون چيزي مي دونيد؟ چند تا فيلم ديديد؟ چقدر فيلم هاي ما اعتقاداتمون رو نشون داده؟ فيلم هاي غربي مي دونيد چقدر با اخر الزمان ما مشکل دارند و با نگاه خيلي جنبي به مساله عشق، خيلي راحت حرف باطلشون رو فيلمي زيبا و پذيرفتني مي کنند؟ چرا ما مستقيم همه چيز رو گره مي زنيم به عشق؟ چرا عشق نشه جنبي و يک مساله بزرگ تر نشون داده نشه؟ چرا تو فيلم هاي ما يهويي ابراز محبت ها و فوري عاشق شدن ها پا گرفت؟ ازدواج ها در دنياي ما زياد شده ولي زود به طلاق کشيده مي شه. اخه چرا؟ چرا عقلانيتمون انگار کم شده؟ بايد روي چه چيزي تو جامعه تمرکز کنيم که حل بشه؟ خوب عشق خيلي زياست قبول ولي تا کي حرف دوتا که به هم مي رسند؟ اين غذا خوردنيه چقدر ازش تعريف مي دهيم؟ همه تو زندگي مي خوريمش ديگه. من واقعا از غذاي تکراري هم خسته مي شم!!