• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : ترانه هاي نفرت، چرا؟ (2)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مرسي 


    سلام

    صفحه 254 کتاب سير غزل از دکتر شفيعي نقل ميکنه: معشوق شعر غنايي ادب فارسي موجودي است کلي که حتي نميشود تشخيص داد که مرد است يا زن.در صفحه 255 : اين که چرا چهره معشوق کلي است ودر هاله ابهام فرورفته مربوط به تاثيرات نظريه انسان کامل است...........

    پاسخ

    سلام. آفرين. مرسي. البته نمي خوام بگم تو ترانه هاي امروز ما دقيقا معشوق با همان ويژگي هاست. نه اين نکته اش مورد نظرم بود که ممکن است کسي که اين ترانه رو گوش مي ده همون موقع واقعا فرد مشخصي تو ذهن و زندگيش نباشه که سزاوار اون حرفا باشه ولي خب او از محتواي اون ترانه خوشش مياد و زبان حال خودش مي دونه و احساس مي کنه تو يه موقعيت خيالي داره اينا رو به نماينده ي معشوق ها مي گه. اميدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم.