خوش به حالتون.
منم در مورد درس دادن مثل شما فکر ميکنم... اما خوب نشد که معلم بشم...
سلام
اينو گفته بوديد. منم بهتون گفتم اصلا بهتون نمياد.ولي خداييش شاگرد شما بودن خيلي سخته. آدم هميشه بايد مواظب باشه دست گل به آب نده درسشو خوب بخونه وگرنه خفن ضايع ميشه. اين يکي رو نميتونيد انکار کنيد . مدارکش موجوده!
دلگيرم جان
ببين بايد خودت شاگردِ استاد آتشين بشي اونوقت ميفهمي که اگر به فرض محالم اين جوري باشن بازم تو دوس داري که بهت ياد بدن و تو ياد بگيري. باورکن تا تجربش نکني نميفهمي. يه چيزي برات تعريف ميکنم بين خودمون بمونه!: يه بار ميخواستن مطلب جديدي رو درس بدن خودشون از گفتن اين مطلب احساس هيجان ميکردن. ميگفتن : بچه ها الان خيلي هيجان دارم ميخوام اين مطلبو بگم! ههههه...(استاد شما به خودتون نگيريد)
سلام خوبين؟
جدا با اين تعريفهايي که کردين خيلي خوشحال شدم که علاوه بر شاگردي شما از دوستانتون هم هستيم
سلام جناب عاشق استادي
1.جالب بود هرچند من از معلمي بدم مياد. (برعکس خيلي از معلمام)
2.اين تعريف از آشنا رو يه جا خونده بودم هرچي فکر کردم يادم نيومد کجا.خيلي خوب و دقيق گفته.
3.مام تو خونمون يه دونه اي ازين فوتباليا داريم سيستمشو ترکونده از بس فوتبال باهاش بازي کردن.
4.استفاده کرديم اقاي استادخان(چقدر نسبت به خواننده هاتون ديد منفي داريد واس خاطر چي حرصشون دربياد وقتي خودشون خييلي بهتر ازينا رو توي دوستاشون دارن؟!)
5.اون به استثنا رو برداريد نشونه خودکم بينيه...
6.احتمالا دوستاتون اين يادداشت رو بخونن ميگم اميدوار نباش مطمئن باش.
8.پيامک باز تو فرهنگ شما به چي ميگن؟!
9.من که شاگردتون بودم و هستم اين تعريفا رو تاييد ميکنم و بعينه ديدم چقدر از تدريس لذت ميبريد انگار تو بهشت باشيد...
10.معذرت کامنتم دراز شد!