• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : سهم او از زندگي!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 27 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + ذره بين 
    سلام
    چند روز رفتيم سفرها! اينجا چه خبر بوده؟!
    استاد يه ضلع برا من نگه نداشتين؟

    پاسخ

    سلام. رسيدن بخير. کاري نداره ميز رو مي کنيم هفت ضلعي منتظم. خياليه؟
    + مرسي 


    سلام

    ببخشيد آقاي رضا که انقدر به فکر خوف نکردن خانوماييد پس خرج پذيرايي هم باخودتون تا ديگه يادتون بمونه لشکرکشي نکنيد(همين جمعه ساعت 6ونيم سالن کنفرانس)

    پاسخ

    کجا؟
    + رضا 
    استاد کوهپايه هر وقت ديديد کسي کامنت نميزاره بگيد من بيام با صداي کلفت بگم " بعد من کسي ديالوگ نميکنه ها"؛ بعد همه واسه رو کم کني من هم شده ميان...
    منم با مادر و خاهرا و خاله و دخترخاله ها ميام؛ خانوما خوف نکنن...
    پاسخ

    اي والله. دارمت.
    + مرسي 


    سلام

    خب خودتون ميگيد ديگه! تشريفات نيست يه نشونه است براي تنوع و تغيير وپيشرفت و حرکت و... خوبه ها!

    باش اگر با منزل ميايد منم با خونمون ميام.

    پاسخ

    سلام. با اين حساب پس دوستان با منزل ميرن منزل.
    + دلگيرم ازت 
    اقا دلگير شدم ازتون

    يواشکي بحث ميکنين خبرم نميدين؟
    پس من چي؟!

    منم ميام که مرسي جان تنها نباشه
    شش ضلع کامل شد: من مرسي اقاي کوهپايه آقاي بي نام و آقا رضا
    1 2 3 4 5
    نگين اينکه پنجتاس
    ضلغ ششم هيچکس نبايد بشينه تا بشه راحت فيلم برداري کنن
    مصاحبه راديوي هم کلاس نداره
    پاسخ

    تو هم بيا بابا در بازه که. حتي اگه راديو فرهنگ باشه؟
    + بي نام 
    سلام
    ببخشيد اون وقت از کجا مي فهميد اون نام دار همون بي نامه مرسي خانم؟؟؟ من اصلا قائل به تشريفات نيستم.
    شما تشريف بياريد ما با اهل بيت ميايم.
    + مرسي 


    سلام

    آقاي بي نام حيف جمعتون مردونه است وگرنه ميومدم. خواهش ميشه. عجبي نيست من هميشه طرف حقم!(ببخشيد نميشه براي خودتون مراسم نام گذاري راه بندازيد؟ کلاس داره ها!) درضمن من حق آب وگل دارم پس ميتونم حتي بعد از همه إفاضه کنم.

    پاسخ

    سلام. تاييد مي کنم.
    + بي نام 
    سلام
    آقا رضا راست مي گه...اين سکانس آخره، بعد از من کسي ديالوگ نکنه ها!
    منم ميز 6 ضلعي رو ترجيح مي دهم، بهتره از دايره است.
    آقا دمت گرم. حوصله منم سر رفته بود. مي خواستم بگم کاتش کنيم که شما زودتر گفتيد.
    آقا تا چند پست، متن بحث دار راه نندازيد لطفا. مي خواهيم بريم يه چايي، شربتي، بستني چيزي بخوريم هوا عوض بشه. بعد اگر قراره همه وقت رو بدهيد به آقا رضا من نميام، گفته باشم...راستي نميايد يه کاپاچينويي، چيزي مهمونتون کنيم جناب؟ بعد دعوا مي چسبه فکر کنم، آقا رضا شمام بيا دعوتي. خانم مرسي و بقيه دوستان هم همين طور. راستي خانم مرسي بعد از مدت ها يه موافقت از شما ديديم . ممنون. چه عجب!
    پاسخ

    سلام و به اين ترتيب همه به خوبي و خوشي به زندگي خود ادامه دادن.
    + رضا 
    سلام
    سکانس آخره ها؛ ديگه بعد من کسي ديالوگ نکنه ها!
    آقا ما ميزگرد نميتونيم بيايم؛ آخه از بچگي عادت داشتيم يه گوشه بشينيم. مربع باشه ميام؛ شيش ضلعي باشه با سر ميام؛ به شرطي که شمام بياي مديريت جلسه رو دست بگيري همش وقت رو بدي به من...
    به آقا بي نام: پيامد 4 را پذيرفتم؛ مورد قم درست بود؛ توجه نداشتم؛ همين الان هم برخي از خانوم هاي عفيفه؛ بندگان خدا؛ در برخي موارد از ترس " في قلوبهم مرضون" ها مجبورند مثل برج زهرمار باشند. در مورد بقيه موارد هم حرف دارم ولي خيييييييييييييلي طول ميکشه... کات کنيم ديگه...

    پاسخ

    سلام. پايه م.
    + بي نام 
    سلام
    آقا رضا تو مواردي باهاتون موافقم ولي نه همه. من پيامدها رو عمدا ذکر کردم که نگاهمون فقط به اون زني نباشه که اين کار رو مي کنه بلکه به جامعه زناني باشه که آسيب مي بينند چون گفتيد از نگاه يک زن نگاه کنيم.
    در مورد علل پيدايش من هم با شما موافقم و دو سه باري فکر کنم تو کامنت هام عرض کردم.
    از اون 4- 5 مورد که گفتم:
    مورد اولي که فرموديد علت داره درست، ولي هميشه علل اون هايي نيستند که ذکر کرديد. شيطنت هاي زنانه قوي تر از اين هاست. يعني فکر مي کنيد مردي که ماهواره نمي بينه و مهماني فلان طور نمي ره احتمال خطا نداره در شرايطي که يه خانم اون مدلي تو ماشينش مي شينه؟ همه اين قدر محکمند که شما مي گيد؟
    براي مورد دوم که تاييد کرديد ممنون.
    مورد سوم منظورم چيزي در مايه هاي نشر فحشاست.
    مورد چهارم نه فکر مي کنيد. درسته که اين تيپ آدم ها طرفشون رو مي شناسند ولي در همه شهر ها با اون تيپي که شما فکر مي کنيد ظاهر نمي شوند که اين قدر ضايع باشند. مثلا در شهري مثل قم به نظرتون چطور مي تونند خارج بشوند که جلوه کلي شهر تقريبا چادريه البته در مدل هاي مختلف چادر؟ و جاهاي ناشناخته منظورم اينه که مثلا نمي دونند فلان ايستگاه پاتوقه اين افراده. ساعتش هم خيلي مهم نيست لازم نيست حتما 12 باشه.
    در مورد حامي نکته جالبي بود بهش دقت نکرده بودم ممنون. ولي هنوزم مي گم سودجو هستند چون زندگي هاي ديگران رو به هم مي ريزند.
    پاسخ

    به نظرم يه ميزگرد تلويزيوني يا حداقل راديويي بايد دعوتتون کنند با آقا رضا.
    + رضا 


    خاهش ميکنم روش از خودتونه. چه حس خوبيه يه فيلسوف از روش انديشيدن ادم خوشش بياد... روشم فلسفي- کوچه بازاري است

    پاسخ

    اي بابا. من فيلوفيلسوف هستم. به يکي مي گن خيلي آقايي مي گه ما بيشتر!
    + رضا 


    منم فکر ميکنم پست جديد يعني اينکه: بسته ديگه اينقدر نظر نديد؟ يا اينکه من نخام شما نظر بديد کي رو بايد ببينم؟ سعي ميکنم آخريش باشه.

    به جناب بي نام بايد عرض کنم: اول اينکه آروم باشيد؛ قرار نيست کار بدي توجيه بشه. دوم هم جوابتون:

    شما کلا رفتي تو يه فاز ديگه...همه حرف من اين بود که وقتي قراره يک رفتاري رو "توصيف" و "تحليل" کنيم خيلي فاکتورها را بايد در نظر بگيريم. شما رفتي سراغ پيامدها. من در مورد پيامدها حرفي نزده بودم. بدترين پيامد ايدز است که آمار آن به صورت کاملا زيرپوستي در ايران در حال افزايش است. ولي براي حل هر مسئله اي بهتره خوب مسئله خونده بشه؛ نه اينکه بگيم آقا شما ميدونيد اين مسئله چه مسئله هاي ديگه اي رو به وجود مياره؟

    ج1: اونم علت داره که ربطي به بحث ما نداشت ...اگه اين خانومه با اقاشون همش پاي ماهواره باشن؛ هر مهموني برن؛ با هر کي بگردن که معلومه خانومه بايد منتظره يکي باشه که بياد صفاي زندگيشو بگيره.

    2 : پيامد مهمي بود که اشاره کرديد.

    3: نفهميدم.

    4: ببخشيد منظور شما از عفيف چيه؟ مسير ناشناخته کجاست؟ اگه منظورتون خانومي ساعت 12 شب در جاده تهران کرج است که خب ملت مزاحم اين نشود مزاحم کي بشود؟(حتي اگر آمار خودفروشي در ايران صفر باشد) اتفاقا آنهايي که اينکاره اند از هفت فرسخي هم صنف خودشان را ميشناسند.( به اين دوربين مخفي هايي که صدا و سيما نشان ميدهد توجه نکنيد چرت و پرت است)

    در مورد خانوم داستان هم نميخام وارد جزييات شوم همين قدر بگم که سر و وضع اون بنده خدا نرخش را نشان ميداد؛ اگر گران بود به قدري ظاهرش فشن بود که حاج آقا سوارش نميکرد.

    منظورم از به ته خط رسيدن صرفا مالي نبود؛ فقر مالي ميتونه ادم ها رو به پوچي برسونه و اگه به اينجا رسيدن حتي به خودشون هم فکر نميکنن. نداشتن حامي هم عامل ديگري است. زنهايي که فقيرند اما پدر يا برادري به عنوان حامي دارند کم تر به خود فروشي روي مي اورند؛ من نميگم روانشناسا ميگن.

    پاسخ

    سلام. نه بابا. پست جديد يعني يه حرفي که رسيده اينجام و بايد بگم نه اينکه پست هاي قبلي تموم. من الان گاهي کامنت دارم مال پستي که دو سال پيش نوشتم. پس کلا راحت باشيد و بنويسيد منم چيز ياد مي گيرم. رضاجان از روش انديشيدنت خوشم مياد.
    + مرسي 

    جناب بي نام سلام. اولا نگران نباشيد من يکي حداقل اين بحثا رو ميخونم حتي با زدن پست جديد، شما راحت باش بگو. دوما براي اولين بار تو اين مدت باهاتون بدجور موافقم. (فکرکنم چندوقتيه افتادم رو دنده ي موافقت!)
    پاسخ

    چه سعادتي نصيب جناب بي نام شده!
    + بي نام 
    سلام
    چرا اول کامنت اخري ام نمايش داده شد بعد اول حرفم؟ اگر درست شدني نيست اقلا دوستان بدونند از دو تا کامنت اخري و پشت سر هم اول بحث اونه که با سلام شروع شده.
    هر چند شما که پست جديد زديد اين نظراتم ديده نمي شوند.
    بعد هم يه چيزي، جناب کوهپايه شجاع باشيد يعني من به شما جرئت دارم چيزي بگم؟؟؟؟ شما مصونيت سياسي داريد فکر کنم.
    پاسخ

    سلام. نه ببخشيد من نمي تونم کاريش کنم مگه اينکه حذفش کنم و دوباره کپي و... که کلي دردسر داره. اختيار دارين. خودتون رو دست کم نگيريد.
    + بي نام 
    سلام
    جناب دلگيرم ازت باهاتون موافقم.
    ولي آقا رضا شما اگر مي خواهيد از ديد يک زن به قضيه نگاه کنيد چطوره به اين موارد هم توجه کنيد:
    1. خانمي که جواني و زيبايي و کل عشقش رو پاي مردي مي ذاره و بعد کسي از جنس خودش صفاي زندگي اش رو ازش مي گيره.
    2. دختر بچه اي که نگاهش بايد به محبت پدر و مادرش به خودش و به همديگه باشه ولي به خاطر زن دومي فقط شاهد دعواي اون هاست.( دقت کنيد در جامعه اي که صيغه و تعدد زوجات از نظر مردمش مطروده، ورود اين مدلي زن دوم حتي مجوز شرعي هم نداره و کاملا خطاست.)
    3. خانم جواني که اون قدرها هم کاري به مذهب نداره، بي مهري هاي اجتماع رو ديده و جامعه رو آماده فساد مي بينه ولي تا حالا از اين راه هم پولي به دست نياورده ولي نه از پول بدش مياد نه حوصله بدبختي کشيدن داره.
    4. خانم جواني که دوست داره مذهبي باشه ولي جامعه داره اون رو به سمتي سوق مي ده که بي بند و باري چندان هم بد نيست و مي تونه ...
    4. خانم عفيفي که اتفاقا بر ورويي هم داره و وقتي در مسيرهاي ناشناخته اي منتظر ماشينه جوان هايي که اين کاره شدند مزاحمش مي شوند.
    و...

    قبول که اين افراد دو دسته هستند بعضي ها شغلشون اينه و بعضي ها از سر اجبار...ولي گروه اول بسيار زيادتر از گروه دوم هستند. چنانکه مسئولين ما زماني متوجه امر شدند که برخي ها به عنوان يه شغل به اين کار رو آورده بودند و حتي در بعضي شهرها جاهاي خاص و شناخته شده اي براي سوار شدن اين خانم ها وجود داره که خودشون و مشتري هاشون مي دونند. و از طرفي هر کاري ولو اين قدر زشت اولش سخته ولي پس ازمدتي که حياي زن بريزه، شما مطمئنيد هنوزم ناراحته و زجر مي کشه؟ و اگر پول لازمش رو به دست بياره کنار مي کشه؟
    ولي کل حرف من اينه چطور خانم دانشجويي که مي تونست غير از اين رفتار کنه و خيلي راحت تر به پول برسه حاضر مي شه لواشک بفروشه ولي تن به چنين کار سخيفي نمي ده ولي يه نفر ديگه ...؟
    ضمنا اون خانم داستان، سوار ماشين ديگه اي شد. از کجا مي دونيد از اون يکي راننده، چقدر پول گرفته؟؟

    پاسخ

    خوب شد من چيزي نگفتم.
       1   2      >