سلام
جناب دلگيرم ازت باهاتون موافقم.
ولي آقا رضا شما اگر مي خواهيد از ديد يک زن به قضيه نگاه کنيد چطوره به اين موارد هم توجه کنيد:
1. خانمي که جواني و زيبايي و کل عشقش رو پاي مردي مي ذاره و بعد کسي از جنس خودش صفاي زندگي اش رو ازش مي گيره.
2. دختر بچه اي که نگاهش بايد به محبت پدر و مادرش به خودش و به همديگه باشه ولي به خاطر زن دومي فقط شاهد دعواي اون هاست.( دقت کنيد در جامعه اي که صيغه و تعدد زوجات از نظر مردمش مطروده، ورود اين مدلي زن دوم حتي مجوز شرعي هم نداره و کاملا خطاست.)
3. خانم جواني که اون قدرها هم کاري به مذهب نداره، بي مهري هاي اجتماع رو ديده و جامعه رو آماده فساد مي بينه ولي تا حالا از اين راه هم پولي به دست نياورده ولي نه از پول بدش مياد نه حوصله بدبختي کشيدن داره.
4. خانم جواني که دوست داره مذهبي باشه ولي جامعه داره اون رو به سمتي سوق مي ده که بي بند و باري چندان هم بد نيست و مي تونه ...
4. خانم عفيفي که اتفاقا بر ورويي هم داره و وقتي در مسيرهاي ناشناخته اي منتظر ماشينه جوان هايي که اين کاره شدند مزاحمش مي شوند.
و...
قبول که اين افراد دو دسته هستند بعضي ها شغلشون اينه و بعضي ها از سر اجبار...ولي گروه اول بسيار زيادتر از گروه دوم هستند. چنانکه مسئولين ما زماني متوجه امر شدند که برخي ها به عنوان يه شغل به اين کار رو آورده بودند و حتي در بعضي شهرها جاهاي خاص و شناخته شده اي براي سوار شدن اين خانم ها وجود داره که خودشون و مشتري هاشون مي دونند. و از طرفي هر کاري ولو اين قدر زشت اولش سخته ولي پس ازمدتي که حياي زن بريزه، شما مطمئنيد هنوزم ناراحته و زجر مي کشه؟ و اگر پول لازمش رو به دست بياره کنار مي کشه؟
ولي کل حرف من اينه چطور خانم دانشجويي که مي تونست غير از اين رفتار کنه و خيلي راحت تر به پول برسه حاضر مي شه لواشک بفروشه ولي تن به چنين کار سخيفي نمي ده ولي يه نفر ديگه ...؟
ضمنا اون خانم داستان، سوار ماشين ديگه اي شد. از کجا مي دونيد از اون يکي راننده، چقدر پول گرفته؟؟