• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : از اميرخاني تا مارکز!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بي نام 
    سلام
    مقوله فيلم با داستان خيلي متفاوت است. فيلم چيزي بيش از نمايشنامه است و محتواي نمايشنامه با رمان يکي نيست.
    پس دليل نمي شود پيشرفت در يکي لازمه پيشرفت در ديگري باشد.
    به نظر من رمان هاي ما مي تواند به چند دليل برنده جايزه نوبل نشود:
    1. بعضي از رمان هاي پرفروش ما واقعا به درد جرز لاي ديوار هم نمي خورند جالب است که ذائقه خيلي از دبيرستاني هاي ما را به خود جذب مي کند! ( داستاني که از اول، آخرش مشخص است و حتي با فرهنگ خودمان هم هم خواني ندارد مثل موهاي پريشان در فلان مهماني مختلط با تاکيد بر عفيف بودن آن خانم!! انگار عفت يک زن مسيحي مد نظر است نه مسلمان)
    2. بعضي داستان هاي جديد و جالب ما که سبک تازه حتي در نوشتار دارند دقيقا و فقط متناسب با فرهنگ خودمان هستند و جهان شمول نيستند. ( مثل نوع نوشتار امير خاني که اصرار دارد کلمات را از هم جدا بنويسد و سبک محتوايي نوشتن او هم متفاوت است. خارجي ها معمولا ساده مي نويسند.)
    3. ممکن است بعضي نوشته هاي قوي هم داشته باشيم و شايد به دلايل سياسي به جايزه ها دست نمي يابند.( مثل رمان کليدر را که در نوجواني يکي دو جلدي از آن را مي خواندم که آن هم حرف داشت...)
    خلاصه به نظرم مولفه هاي داستاني ما با غربي ها يک مدل نباشد.
    پاسخ

    سلام. ممنون از پاسخ جالب و نکته آموزتون. درباره ي بعضي نکاتي که فرمودين لازمه فکر کنم.