• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : سرگذشتي از ايران 2040 (4)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دانشجو 

    مهرداد بعد از آن به سراغ يک کارخانه? توليد انسان رفت و با دادن مواد اوليه فرزندي تحويل گرفت. طرف مقابل کارخانه بود و نه انسان؛ چون به آنچه به دنيا آورده بود علاقه‌اي نداشت، نمي‌خواست خودش بزرگش کند، هرروز ببيندش... باز هم انسان نبود چون با او مثل شيء رفتار شد: رابطه? جنسي و خداحافظ. خودش هم به کسي دل نبست: صرفاً رابطه? جنسي برقرار کرد و تمام. مهرداد هم چون اگر با عاطفه با او هم‌بستر مي‌شد چه بسا بعداً مشکل‌ساز مي‌شد براي خودش و براي خانواده‌اش، نه صرفاً مثل شيء آمد و کارش را کرد و رفت. اين را که او شيء بود سپيده هم مي‌دانست؛ چون احتمال نداد که آقا مهردادش اندکي دلبستگي به آن زن (يا کارخانه) پيدا کند.

    ظاهراً شما فقط جنبه‌هاي مثبت داستان را مي‌بينيد و جنبه‌هاي منفي را هيچ در نظر نمي‌گيريد.

    پاسخ

    قبلا هم عرض كردم. صدها سال است (پس از جناب خليفه دوم) كه تنها جنبه هاي منفي را ديده ايم و با حكم خدا جنگيده ايم، بهتر نيست كمي هم جنبه هاي مثبت را ببينيم شايد عذابمان روز قيامت كمي كمتر بشود. موافقيد؟