• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : گردنت را مي‌شكست عباس اگر...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عبدالعلي 
    اي که ميگويي اگرعباس در آن کوچه بــود!
    ياکه سقالحظه ي حساس درآن کوچه بود
    قهرمان جنگها آيا مگر حيدر نبــــــود؟
    يک تنه فتاحِ درب قلعه ي خيبر نبود؟
    در مصاف دشمنان مولا مگر هيبت نداشت؟
    صاحب تيغ دو سر آيا مگر قدرت نداشــــت؟
    با وقارو هيبتش صفهاي دشمن مي شکست
    باهمان دستان خيبر کن که گردن ميشکست
    بي گمان عباس هم ازدست مادر ميگرفت
    يا،علي را بُردني از شال حيدر ميگـــــرفت
    مَصلحت اين بود تا زينب کند افغان وآه
    فاطمه زخمي شود اماکند حيدر نگاه
    پاسخ

    شعر زيبايي است. ممنون اما ناقض آن بيت نمي دانم. مي توان اين جوري به قضيه نگاه کرد که شايد ار عباس بن علي ع در آن روزگار در وضعيتي که ما از او در کربلا مي شناسيم مي بود و مصالح و موانعي که مولاي متقيان حيدر کرار علي ع را بازداشت که اقدامي شديدي عليه آنها انجام بدهدُ آن موانع براي عباس بن علي ع نداشت و او برخورد مي کرد.چنان که مثلا پيامبر اکرم ص را در آغاز دعوت بر اذيت ها و بي حرمتي هاي مشرکان صبر مي کرد بنا بر مصالحي که در نظر داشت و موانعي که سر راه او بود و اقدامي تندي نمي کرد ولي حمزه عمويش آمد و برخورد تندي با مشرکان کرد.