• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : چرا فکر غربي ها خوب کار مي کند؟
  • نظرات : 3 خصوصي ، 53 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    + ذره بين 
    سلام
    من مشتاق خوندن بقيه مطلب هستم
    البته پست جديد هم همراه با اين پست اگه باشه استقبال مينماييم :)

    پاسخ

    سلام. ياد سهراب افتادم که مي گويد: و من مخاطب تنهاي بادهاي جهانم./ و رودهاي جهان رمز پاک محو شدن را/ به من مي‌آموزند...
    + خسته 

    لابد از همونايي که پارسال واسه دخترتون درست مي کردين؟
    پاسخ

    هههه. هنوز يادتونه من که خودم يادم رفته بود.
    + يه بنده خدا 
    سلام
    يه سوال انحرافي اما اختياري: به نظرتون چرا من الان ياد اين پيامک افتادم؟
    " با توجه به احتمال گران شدن نرخ پيامک ، پيشاپيش نوروز 94 ، 95 ، تولدت ، تولدم ، پيوندتان و قدم نو رسيده مبارک ، نور به قبرت بباره "
    (شکلک تعجب و حيرت و شگفت زدگي)

    + خسته 

    سلام استاد
    دنبال مي کنم

    ولي خسته شدم ميشه يه پست جديد بزارين

    پاسخ

    سلام بر شما. فعلا که تو فضاي اين بحث هستم و درگير. بعيد مي دونم حالا حالاها پست جديدي بذارم. نمي دونم شايد همين امروز گذاشتم! من باشم بستني مي خوردم شادي آوره آخه مي گن.
    سلام استاد
    خيلي ممنون. استفاده کرديم. بنظرم بلند ترين متني بود که تا حالا در وبلاگ ها خوندم!
    پاسخ

    سلام عزيز. سلامت باشيد و خسته نباشيد. ببخشيد ديگه. تازه هنوز نصفش مونده که ننوشتمش! راستي شما شماره تلفن مسئول محترم گينس رو ندارين؟

    هنگامه عيد است و پر است از برکات
    آمد ز حرا رسول شيرين حرکات
    با خلق عظيم شد رسول اخلاق
    بر خلق خوشش زصدق و ايمان صلوات
    بعثت نور مبارک
    پاسخ

    سلام. ممنون از والپيپر دست ساز زيباتون. عيدهاي گذشته و حال و آينده تون مبارک.
    + فاطمه 
    سلام
    ديده بان هيچي نگو فعلا حالم خوب نيس نميتونم تندتند بيام
    ولي قول ميدم تلافي کنم ها
    در مورد متن که با بي علاقگي خوندمش بگم واقعا زحمت کشيديد خيلي خوب بود اما نميدونم چرا من متن بي نمک رو دوس ندارم کلا شوخي و جدي قاطيش خوبه.
    البته تسليمم که نويسنده هرجور دلشون بخواد و اقتضا کنه حق دارن بنويسن ولي خب منم نظر خودمو ميدم
    امشب در برنامه کلاه قرمزي ساعت نه ونيم التماس دعا(شکلک خنده و زبون)
    پاسخ

    سلام. ببخشيد گاهي از اينکه اين قدر جدي و خشک گاهي مي نويسم خنده ام مي گيره.
    + ديده بان 
    سلام
    آي گفتيد! آدمو برق بگيره ولي جو نگيره ايشااله
    راستي با اين توضيحاتي که در پاسخ به کامنت قبلي فرموديد به نظرتون مي تونيم اميدوار باشيم که در پايان اين بحث، به يه ليست از علل و عوامل دست پيدا کنيم؟ اصلاً موافقيد پايان بحث هر کدوم ليست پيشنهادي مون رو ارائه بديم؟
    اَي بابا اين رفقاي ما کجا گذاشتن رفتن؟ بي نام! فاطمه! آه دل! دلمون گرفت بابا دِهَــــه!
    فاطمه تي وي تون چي داره نشون ميده الان؟
    پاسخ

    سلام بر شما و درود. منم اميدوارم.
    + خسته از هر چي اسم و رسمه 
    سلام
    نفرموديد شما چي جواب دادين و بقيه صحبتها به کجا کشيد
    ما منتظريم
    منتظر بقيه هم نباشيم حتما الان درگير امتحاناشونن
    يه ترم ما امتحان داديم حالا يکمم نوبت اونا :)

    راستي ماشالله به حافظتون که همچين مکالمه طولاني اي رو اين طوري به خاطر سپرديد!
    پاسخ

    سلام. عرض مي کنم خدمتتون. ماشاء الله به جونت.
    + ديده بان 
    سلام
    آقا اجازه! يه سوال:
    به نظرتون يه کم بحث زيادي به طرف قرآن و حديث نرفته؟ موضوع کليت داشت آخه! بعدشم مگه همه ي مردم ما اهل قرآن و حديثن؟ نه والا ، ولي حتي اونايي که اهلش هم نيستن فکرشون مثل غربيا خوب کـــــــــــــار شما بگيد ميکنه يا نميکنه؟
    پاسخ

    سلام. بزرگ ترين خوشبختي براي يک وبلاگ داشتن ذره بينان هوشمند و ديده بانان تيزبيني است که... خب بهتره جلوتر نروم چون خطر جوگرفتگي در کمين است. بله حق با شماست من از عام رسيدم به خاص. حداقل به دو دليل چون گونه هاي مختلفي از مصاديق اين بحث، گاهي ويژگي هاي متفاوت و به تبع آن احکام متفاوتي دارند. ثانيا من بحث را بيشتر در آن حوزه پيگيري مي کنم که بيشتر دغدغه اش را دارم و برايم حداقل مهم تر است يعني متفکران دين پژوه در حوزه ي علوم انساني حالا شايد درباره ي تيپ هاي ديگر در يادداشت هاي ديگر يا حتي در ادامه ي همين يادداشت بحث کردم. خدا رو چه ديدي.
    سلام
    ممنون از مقاله ي خوبتون
    جمله اي بر اساس قوانين جامعه شناختي از آيت الله مصباح خوندم که مي فرمودند جامعه اي که همه ي دغدغه اش و همه ي همتش روي تهيه ي پوشاک و خوراک و لذائذ مادي و از بين رفتن شغل وکار باشه
    مسلما از ماديات هم بهره خواهند برد و به همه ي اون خواهند رسيد.قران هم از سوي خداي متعال در توصيف اين اراده مي فرماد که خدا هم تحت اراده اش هست که کفار و کلا غربيها به اون مادياته برسن.اما جامعه اي که همتش نصف بشه و نصفش غير از ماديات روي معنويات هم زوم بشه به ناچار از ماديات به همون مقدار همتش دست مي يابد.با حساب دو دوتا چهار تا مي شه گفت اگر جامعه اي همه ي همتش روي معنويات باشه از ماديات هيچ بهره اي نخواهد بردويه چيزي شبيه کشور عراق.شما ملاحظه بفرماييد شهربزرگي مثل نجف و کربلا در ظاهر امر هيچي نداره ولي شما مي تونيد وجود انسانهايي با زهد و عرفان بالا رو در کوچه پس کوچه هاي حرم اميرالمومنين انکار کنيد؟؟
    پاسخ

    سلام. اين هم نظرگاهي متفاوت به مسئله. ممنون
    + ديده بان 
    سلام
    فقط خواستم بگم ما هستيم و داريم بحثو دنبال مي کنيم. حرفاي همه تون جالبن! جنابان کوهپايه، دوست، ذره بين و آن ديگر محققان دغدغه مند! پيروزي نظري نزديکه ان شاءالله
    + ذره بين 
    سلام
    شما که نظري درباره حرفاي بلندبالاي ما نداريد
    ولي حرفاي دوستتون عالي و دقيق بود
    بسيار نکات ظريفي بود. اضافه بفرماييد اين رو که گاهي فهم غلط خودمون رو ظاهر يا نص يقيني قرآن و حديث فرض ميکنيم.

    ديده بان جان از الان به بعد مخاطب خاص اول و آخر حرفاي ذره بين خودتي
    پاسخ

    سلام. چرا ولي چون در ادامه ي بيان گفتگو به آنها اشاره خواهم کرد احتمالا ترجيح دادم بذارم براي متن و گرنه مي ترسم براي متن ديگه حرفي نماند و راهايش کنم. شما که اينو نمي خواين. تازه شم مخاطب خاصتون که هست. واجب هم که واجب کفايي است. بله حالتي را که شما بيان کرديد هم که ديگر بايد برايش دسته ي عزاداري راه بيندازيم!
    + ذره بين 
    سلام
    دلم نميخواد پرحرفي کنم اما چون شديدا با حرف دوستتون موافقم و جديدا هم با اين موضوع درگير بودم دو شاهد براي اين ذهنيتم ميخواستم بنويسم.
    - رشته ما علوم قرآن و حديثه و در کارهاي پژوهشي دو سمت و سوي عمده ميشه داشت: پژوهش هاي نظري درباره علوم قرآني و علوم حديث؛ پژوهش هاي نوعا کاربردي در معارف قرآن و حديث
    وقتي داشتم موضوع پايان نامه انتخاب ميکردم، خودم به شخصه حس ميکردم هنوز معلوماتم خيلي کمه برا ورود به حوزه معارف قرآن و حديث اما به خاطر تاکيدي که بر موضوعات کاربردي بود، خودم رو در اين وادي انداختم و رفتم به سمت موضوعاتي درباره سبک زندگي به ويژه درباره زندگي خانوادگي و تعامل بين همسران.
    نکته اصلي داستان اينجاست که وقتي برخي کساني که من رو ميشناختن از کم و کيف موضوع خبردار ميشدن، تعجب ميکردن و ميگفتن فکر ميکرديم موضوعي جدي تر از اين رو کار بکني (يعني اين موضوعات را نيازمند استعداد و توان علمي خاصي نميدونستن- بگذريم از اينکه آخر هم نتونستم در اين وادي بمونم و با وجود همه علاقه اي که به اين موضوعات دارم شايد چندين سال بعد در خودم اين توانايي رو ببينم که برم سراغش)
    - دو سه نفر از با استعدادترين دانشجويانم برا انتخاب موضوع پايان نامه همين اواخر ميومدن پيشم. وقتي نظرشون رو درباره حوزه هاي مختلف پژوهشي ميپرسيدم جواب همشون اين بود: "موضوعات معارفي رو که همه حتي در سطح ليسانس ميتونن کار بکنن. من دنبال يه موضوع جدي تر هستم"
    اين حرف خيلي معني داره.
    اين يعني ما متوجه نيستيم تمام علومي که تحت علوم نظري داريم در اين رشته مطالعه ميکنيم، مقدمه فهم و استنباط قرآن و حديث هستن و فهم معارف، توان علمي صدچنداني ميخواد براي دقت علمي بالا.
    ما متوجه نشديم که دريافت معارف قرآني و حديثي در هر موضوعي (اعم از اخلاقي، جامعه شناختي، روان شناختي، تاريخي و ...) نوعي استنباط از متن هست و نظير استنباط احکام شرعي از اين منابع، مرتبه اي علمي در حد اجتهاد ميطلبه!
    محقق دغدغه مندي بسيار دقيق و ظريف به اين نکته اشاره کرده بود که ما در موضوعات اينچنيني، عملا "اخباري" عمل ميکنيم نه "اصولي" و اين نکته ايه که بسيار شايسته تامله.
    + ذره بين 
    "مشکل اينجاست که خيلي زود و به نحو قطعي حکم صادر مي کنيم که منظور اين آيه يا حديث (اين) است"

    دوست شما حرف دل من رو زده
    شما چي جواب دادين؟

    پاسخ

    هنوز حرفش ايشون تموم نشده. ان شاء عرض مي کنم.
     <      1   2   3   4      >