ايول بچه قمي
خيلي حال کردم

سلام استاد
يه سؤالي ذهن پر دردم رو فشرده بود!!
آيا با عرض معذرت، روم به ديوار، اين اتفاق يه وقت سر شما نيفتاده؟
يعني خانمها شما رو پياده روانه خونه کرده باشن و خودشون جاي صندلي راننده نشسته باشن؟ (زبونمم گاز گرفتم!)

عجب...
جناب استاد
ممنون که قد و قامت ادب بنده را هم اندازه گرفتيد
اما صادق تر از اوني هستم که فکرش رو بکنيد. چون همين امروز رفتم تا پاي معامله تا به اين روياي هميشگي ام جامه عمل بپوشانم که به علت کم آوردن پول معامله مان نشد. همه اش توي راه ذهنم درگير حرفي بود که زده بودم. چون خود من هم عاشق صداقتم. براي همين تصميم گرفتم. بگم که نشده بخرمش. اما اينطوري که ديدين بيان کردم.
اين ماجرا باعث شد شما خودتون رو بهتر بشناسين چون براي من چه فرقي مي کرد که شما باور کنين يا نه اما اتفاقا! من برگشتم و نوشتم که اين يه فانتزي بود چون نتونستم امروز به حقيقت تبديلش کنم. اما شما چي خيلي راحت ادب و صداقت بنده رو گذاشتيد توي ترازو. کاش نمي شناختمت. اونوقت اينقدر به خاطر حرفتون ناراحت نمي شدم.
براي هميشه خدا نگهدار
راستي من دوران سختي رو از لحاظ روحي ميگذرونم اونقدر سخت که مجبورم قرص هاي ضد افسردگي بخورم. روزها وبلاگ شما کمي من را از حال و هواي خودم خارج کرده بود و باعث مي شد لحظاتي يادم بره که چقدر بيمارم. اما کي باورش ميشه بامزه ترين کامنت ها از طرف افسره ترين آدم روي زمين ارسال مي شد
براي همون لحظه هاي خوبي که برام فراهم نموده بوديد ممنونم .اما دلم رو بدجوري شکستيدو اشکم رو در آورديد.
متاسفم

امان از تجربه!
...
و جالب قصه اينجاست که به طور ميانگين آيين نامه رو 7 بار و شهر را 17 بار امتحان ميدن تا قبول بشن!!

آخي!باورتون شد؟
يادم رفت قبلش بنويسم يکي از فانتزيام اينه که....
در مورد اون نگرفتينتون هم بايد عرض کنم خيلي هم خوب گرفتيم. فقط نخواستيم خداي نکرده مردم پي به...
گوشتون رو بياريد جلو
(زن ذليلي) شما ببرن!

سلام
شما تو گواهينامه موندي!!!
خبر نداري که بنده با مشکل عدم اهميت همسر جان هنگام نزاع به آمد و شد خودم برخوردم کاري کردم که ديگه فکر نکنه فقط خودش مرده
حدس بزن؟؟!!!!
عمرا!بتوني
رفتم يک ماشين صفر بدون اطلاعش با پول خودم خريدم گذاشتم بغل ماشين او.
طفلک هي مي رفت ميومد مي گفت نمي دونم کي ماشينش رو آورده گذاشته تو پارکينگ ما
وقتي فهميد مال منه فکر ميکني چي شد؟
مراحل فعل و انفعال روحي اخلاقي همسرم بعد از شنيدن اين خبر

سلام

صد سال اگر رانندگي هم نميکردم منت اين مرداي منت گذار رو نميکشم واه واه . بلا به دور اينام شد دليل! يه موقعي عشق سرعت بودم وفقط به همين دليل پشت فرمون نشستم تازه منتمم ميکشن که رانندگي ميکنم. والا شما کلاه خودتون رو بگيريد باد نبره

وا!
وقتي 25-30 سال پيش مردا افتاده بودن تو دورِ گواهينامه ؛ ما خانوما از اين تعجبا کرديم؟
کجاش بده؟
فايده ي ششم:
شوهر رو به موت بشه بعد خانوم چند جا زنگ بزنه برا آژانس بعد ماشين نداشته باشن بعد مجبور بشه خودش سويچو بگيره و ...
بعد متاسفانه شوهرش زنده بمونه.

البته متوجه هستم که روي صحبتتون با کيه؟
ايشالا ايشون هم زودتر اقدام مي کنن
شما هم دلواپس نباشين

اي ول!!!!!!!
دلم خنک شد که 5 نفريتان آقاي محمد رضا آتشين صدف را اول پل هوايي بلوار جمهوري به طرف ميدان صفائيه به هر بهانه اي که شده پياده کرديد. دستتان درد نکند. خودش ماشين دارد به اين قشنگي
اونوقت سوار ماشين شما ميشه.
چه جلافتا!!!!!
البته اگه حالا عکس ماشينشو باز سانسور نکنه.