طراحی وب سایت کباب یا گوشت پهلو - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا روزه‏دار که از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره نبرد ، و بسا بر پا ایستاده که از ایستادن جز بیدارى و رنج برى نخورد . خوشا خواب زیرکان و خوشا روزه گشادن آنان . [نهج البلاغه]

کباب یا گوشت پهلو

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 85/8/8 3:45 عصر

 

                                                                                     کباب یا گوشت پهلو

حتما میدونی که کباب چند نوعه: کوبیده،برگ،بختیاری و...اللهم ارزقناوشمارا فی الدنیا و الآخره.ولی من کاری با اینا ندارم. از یه جور کباب دیگه  می خوام حرف بزنم.ببین می دونم سخته.اگه سخت نبود که این همه آیه و حدیث براش پایین نمی اومد.این که محرم ونامحرم گفته اند برا همینه.آره واقعا بعضی از این مخلوقات لطیف خدا یه جوری اند که فکر نمی کنم کسی از بهتر ازجناب سعدی اونها رو وصف کرده باشه:
 اینان مگر ز رحمت محض آفریده اند      کارام جان وانس دل و نور دیده اند
(البته مصرع دوم مربوط به همسر فعلی یا آتی آنهاست ،گفته باشم)
و در مقابل زبان حال بعضی ها(به قول شیخ اجل) این است:
 مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی           که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم 
 تا جایی که حتی پیش اومده توی جوی آب و به در و دیوار افتاده وخورده است(زحمت مرتب کردن فعل ها با خودتان.ممنون).و تازه فکر می کنه حالا که شاهدی از در خونه یا مغازه اش رد شده فرصت مغتنمی است.ولی خدایی اش این جوری نیست. منو قبول نداری حضرت مولانا را که حتما قبول داری. ایشون توی مثنوی دفتر چهارم میگن یک جوانی که عادت گِل خواری داشت رفت در مغازۀ شکر فروشی که شکر بخرد (حتما توی کتابهای تاریخ وجغرافیا خوانده اید که اون وقتها کوپن و از این چیزها نبوده –بیچاره ها) سنگ ترازوی فروشنده گِل بودو جوانک این فرصتِ رفتنِ فروشنده به ته مغازه و آوردن شکر را مغتنم شمرد وشروع کرد به دزدانه خوردن از سنگ ترازو و توی دل از زرنگی خودش کیف کردن .از اون طرف سوپریِ هم چون این صحنه را دید عمداً طولش می داد .نظر
(البته با شما نیستم با اون آقا یا خانمی هستم که ،آره).ببینیم مولانا چه می فرماید: 
 گر بدزدی وز گِل من می بری              نه کباب از پهلوی خود می خوری
 مرغ زان دانه نظر خوش می کند            دانه هم از دور راهش می زند

 




کلمات کلیدی :