• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : عکاسي که از عکس هايش مي ترسد!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فاطمه 
    اين پستتونو منم فهميدم خودمو کشتم تا بتونم يه عکس از دوران بچگيتون ببينم اخرم نتونستم چقدرم از بدقولي بدم مياد حالا بي خيالش مهم نيس گذشته.
    برعکس شما من پيرم بشم که حالا معلوم نيس دوس دارم عکس از خودم و موقعيتاي متفاوتم بذارم جالبه ها انقدرم مرگو بخودم نزديک ميبينم که انگار 100 سالمه!
    + بگو يا علي 
    سلام
    چه جالب !حس منم مثل شماست. از اينکه ببينم زمان انرژي مرا کم کرده و ديگر مثل گذشته توان ندارم خيلي برام سخته. چند سالي هست که به ندرت عکس مي اندازم حتي به ندرت به آيينه نگاه مي کنم. در عوض وقتي با نوجوان ها و جوان ها کار مي کنم فکر مي کنم که منم هم سن آنها هستم.البته فکر مي کنم که از آنها سرحال ترم ، چون نسل جديد کودک درونشان پير شده ولي خداروشکر کودک درونم هنوز کودک است...