اولا سلام به همه ي انديشمندان ابن وبلاگ-
يه در خواست-ميشه اين موضوع رو که بااين حرفوحديثايي که راه انداختين هيچ وقت به آخرنميرسه جمع کنين وانرژيتونو سر يه چيز ديگه بذارين؟
مشکل دقيقا همين جاست که به دنبال رسيدن به اين سوال هستين که کدوم(زن-مرد)برتراند يازن خوب برتراز مرد خوبو...اين يعني پذيرش اصل تبعيذ جنسيت يا نامساوي بودن آن است درصورتي که اصل زن ومرد هردو به يک نقطه ميرسند وآن (انسان )بودن است-اگر حرف هاي مربوط به زني ومردي را کنار بگذاريم به همين نقطه ي انسانيت ميرسيم وانسان يعني موجودي که ميتواند رشد کند-کمال يابد-يا برعکس نزول کند وحقير شود واين حرف ها وديگر هيچ حرف اضافه اي راجع به زن يا مرد بودن انسان ويا اينکه مثلا مرد راحت کمال ميابد يا زن يا برعکس وجود ندارد. خدا وند (انسان )آفريد.کمااينکه انسان شامل زن و مرد ميشوديعني دوموجود که تنها به لحاظ شخصيتي وجسمي با هم فرق دارند ودر هردو روح يک خالق مشترک دميده شده است پس ما درکجاي اين آفرينش به دنبال تضاد يا تفاوت هستيم؟؟؟خالق انسان يکي است و مانبايد به دنبال برتري در مخلوق خالقي يکتا باشيم.خداوند انسان را ناقص نيافريد بلکه آن را زنومرد قرارداد تا بلکه راحت تر با هم به کمال برسند وما ميبينيم آکثر افرادي که رشد کرده انددراثر تعامل هردو موجود(زن ومرد)به رشد رسيده اند وگاهي اين رشد در زن بيشر بوده وگاهي در مرد وآن به دليل تفاوت در پرورش استعدادهاي انسانيست ونه چيز ديگر. ببخشيد خيلي حرف زدم!!!دقت کردين زدم تو خط کتابي حرف زدن؟؟؟درهرحال باز هم ببخشيد.والسلام