• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : اين همه رنج ما از کجاست؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آه دل 
    يه استاد منحرف داشتيم، که خودش رو عاشق و شاگرد آقاي ملکيان مي دونست
    واسه همين همش فکر ميکنم اگه ملکيان بخونم منحرف ميشم

    با داستان هم ياد اين شعره افتادم:
    دخترک رفت، ولي زير لب اين را ميگفت:
    "او يقيناً پي معشوق خودش مي‌آيد"
    پسرک ماند، ولي روي لبش زمزمه بود:
    "مطمئناً که پشيمان شده،برمي‌گردد"
    ...عشق قرباني مظلوم غرور است هنوز...
    پاسخ

    خب ملکيان هم البته حرفايي داره که... شعر جالبي بود. ممنون.