دو چيز اين متن خيلي برام جالب بود: نوع تفسير اون آقا از متن و کار شما به عنوان استاد ادبيات.

عموما فال گيرها از اين روش ها استفاده مي کنند و مخاطبين ضمن اين که شايد اعتماد کافي رو هم نداشته باشند، ولي به عنوان يه سرگرمي و يک تفال زيبا به قضيه نگاه مي کنند. گرچه خيلي ها از اين گروهِ مخاطب، هم هستند که کار و زندگي شون رو بر اين اساس پيش مي برند که واويلا.

ولي کار شما حرف نداشت. هميشه از دور نظاره گر بودن اتفاقات اجتماعي، تحليل هاي آدم رو اون قدر واقعي نمي کنه که تو بطن جامعه رفتن و ديدن. البته يه احتمال هم هست که با اين کار نکته اي رو آدم از زبان کسي بشنوه که هيچ انتظارش رو نداره و در فهم مواردي خيلي کمک کنه.

يه مطلب ديگه: چه عجب مرسي خانم تشريف آوردند! جاتون خالي بود. خوش آمديد. جناب کوهپايه خواستيد گاو و گوسفند بکشيد و بعدش هم مهموني، ما هم ميايم. يادتون باشه تنهايي همه غذا رو نخوريد که شاکي مي شيم. ذره بين شما هم دعوتي! کسي ديگه نيست؟