• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : من هم بشرم مثل شما!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 42 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بي نام 
    سلام
    واقعا درست اشاره کرديد. گلوگاه بحث همين جاست که ما نمي فهميم پس فرق حضرت زهرايي که قراره براي ما الگو باشه با غير ايشون چيه؟ آيا اگر ناراحتي براي ايشون پيش نمي اومد براي ما عظمت روحي بيشتري نداشتند و ما رو متوجه اين نمي کردند که اين حرف ها ارزش ناراحت شدن نداره؟ وقتي ما از پس سال ها دوري با چند تا روايت مي فهميم عظمت حضرت امير بالاست و همراه ايشون بودن مي ارزه به هزاران دردسر، آيا بي بي با اون همه علم و ايمان اين طور فکر نمي کردند؟ آيا حرف هاي پيامبر براي حضرت زهرا، حرف هايي جديدي بوده و نياز به دلداري پدرشون داشتند؟ آيا خانم کوچکي که در سه سالگي با دستان کوچکشون شکنبه هاي گوسفند رو از سر مبارک پدر پاک مي کردند و به ايشون کمک مي کردند، نگرفته بودند که اين روزگار وفا نداره و حرف مردمي اين مدلي خيلي مهم نيست؟ آيا نمي دانستند سطح ايمان اون مردم بالا نيست و اين مدل حرف ها براشون طبيعيه؟ اين روايت با شخصيتي که از حضرت زهرا تو ذهن ما درست شده نمي سازه يا تصور ما غلطه يا روايت معناي ديگري داره. البته حرف هاتون رو صد در صد هم نمي تونم رد کنم. خلاصه گيج شديم يه جورايي.
    پاسخ

    سلام. دو تا نکته ي مهم در اينجا وجود داره که معمولا به آنها توجه نميشه يا کمتر ميشه، شايد اونا رو عرض کنم. اين ناسازگاري هايي که به نظر مياد رفع بشه.