وبلاگ :
كوهپايه
يادداشت :
بهاي ادبيات به دلار!
نظرات :
1
خصوصي ،
9
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مرسي
سلام استاد
قبل ازين که درمورد خود سوالاتتون نظر بدم. يه مطلب مهم به نظرم رسيد. راستش اگر من جاي شاگرداي آينده شما بودم و اين متن رودست بر قضا رويت ميکردم سر کلاس نه تنها شما تحويل گرفته نميشدين که پيچونده ميشدين اساسا و احيانا زيرآبتون هم زده ميشد. خدا وکيلي شاگردا اصولا استادي رو ميخوان که همه حرفش رو نباشه يه فوت کوزه گري داشته باشه وگرنه همون اولش ميگن برو بابا. خودمونم ميتونستيم بخونيم. اومدي که چي... بي ادبي نشه شما استاد ماهري هستين فقط متاسفانه خيلي رو بازي ميکنين. واين براي شاگرد جماعت يعني برگ برنده.
راستشِ دوم هم اين که خودتون رو پايين نشون ميدين. شما کلي حرف براي گفتن دارين از ادبيات قديم تا جديد. از همه ما هم بيشتر و بهتر ميدونين آخرش چي سر کلاسشون ميگين اما اينکه الان آه و ناله گذاشتين يه کم يه جوريه.
بعدا ميگم چطوري گربشون رو دم حجله بکشين نتونن نُتُق بکشن!
پاسخ
سلام. ياد يه خاطره اي افتادم. سه سال پيش يه دوره آموزش طنزنويسي داشتم تو يه موسسه ي خصوصي. هزينه ي دوره 35 هزار تومن بود. چهار تا آقا بودن و دو تا خانم. جلسه ي اول بهشون گفتم. شما هيچ کدومتون طنزنويس خوبي نميشين. حالا جلسه ي اول، استاد روحاني و معمم، همه همين جوري عصا قورت داده نشسته يه دفعه انگار آب سردي ريختن رو سرشون. ادامه دادم آخه کي بلند ميشه 35 هزار تومن (اون وقتا واسه خودش پولي بود) ميده طنزنويسي ياد بگيره. معلوم ميشه مايه دارين و طنزنويس بايد درد مردم رو حس کنه و شما حس نمي کنين. (البته لحنم شوخي و جدي قاتي بود)... يعني فکر مي کنيد دارم فيلم بازي مي کنم؟ باور کنيد پيرم در اومد از صبح از بس گشته ام تو اينترنت و کتابخونه که ببينم از کجا شروع کنم و چي بگم تا بالاخره يه فکرايي به سرم زده حالا البته هنوز خامه تا ببينم چي ميشه؟ ولي خداييش معضليه. فکرشو بکن.