• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : داستان... (5)
  • نظرات : 2 خصوصي ، 24 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ذره بين 
    خانم ها ويژگي ذاتي دارن که دلشون ميخواد معشوق و محبوب باشن، براي تامين همين هم ازدواج ميکنن و زندگي متاهلي با برآورده کردن اين نيازه که بهشون آرامش ميده.
    حالا تو روايت به اين حسادت گفته شده.
    شما با بحث وجوب کفايي و اون مثال حلش کرديد (يعني در شرايط خاص ناپسند ميشه با اين حساب). در حالي که در اين روايت، اين ويژگي به صورت مطلق، حسادت عنوان گرفته.

    البته يه چيزي که الان به ذهن من ميرسه اينه که، من دارم خودم ميگم، نياز زن محبت و عشقه. شايد جواب اين سوال در تفاوت ماهوي اون نياز و حس واقعي، با انحصار طلبي که مدل ناپسند و افراطي اونه باشه. انحصار طلبي در مباحث روان شناسي هم نبايد از يه روان سالم نشات گرفته باشه، درسته؟ يعني يه حالت طبيعي نيست.
    پاسخ

    عرض بنده به طور خلاصه اين است که بله شايد حس طبيعي و ذاتي زن اين باشد اما اين نبايد باعث شود که اولا يک حکم شرعي را به لحاظ نظري انکار کند و به لحاظ عملي هم مانع اجراي آن شود. يعني آن حسادت زماني امري منفي شمرده مي شود که اين وضعيت پيش بيايد وگرنه اگر اين حسادت امري دروني باشد که زن با کنترل آن با اين حکم الهي مخالفت نکند امري منفي نيست مثل بسياري از تمايلات و انگيزه هاي نادرستي که گاهي به ذهن آدم مي رسد ولي او آنها را کنترل مي کند. آيت الله العظمي سيستاني: اگر حسادت (آرزوي از بين رفتن نعمتي که خداوند روزي ديگري نموده) در «گفتار» و «کردار» ظاهر نشود، حرام نيست هرچند از صفات ناپسند است. البته غبطه (آرزوي داشتن نعمتي که خدا به ديگري داده بدون آرزوي اينکه او نداشته باشد.) اشکال ندارد؛ البته از اکثر روايات بر حرمت مطلق حسادت (ولو قلبي) دلالت دارد اما از برخي روايات استفاده مي‌شود که: حسادتي که به وسيله گفتار يا کردار ظاهر نشود، بخشيده و چشم‌پوشي مي‌شود. (http://www.sistani.org/index.php?p=297396&id=458)