• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : داستان... (5)
  • نظرات : 2 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آتشين صدف 
    يکي از علت‌هاي مهم مخالفت جامعه‌ي ايراني با ازدواج با زن دوم و ازدواج موقت و جفايي که نسبت به اين دو حکم الهي مي‌شود اين است که بيشتر ما وقتي به اين يکي از اين دو موضوع فکر مي‌کنيم، بدترين يا يکي از بدترين مصاديق متعدد اون رو مياريم تو ذهنمون بعد با انکار اصل حکم با همه ي مصاديق اون مخالفت مي‌کنيم. مثلا در اين بحث مردي چاق و شکم دار بازاري پولدار متظاهر به دين را تصور مي‌کنيم که زني ميانسال در خانه دارد که شيره ي او را کشيده و چند تا بچه براي او آورده و الان نه سلامتي جسمي درست و حسابي دارد و نه زيبايي و نشاط جواني را و اين حاجي بازاري نه حقوق عاطفي او را ادا مي کند و نه حقوق مالي او را بعد حالا يک دختر ترگل ور گل کم سن وسال چشمش را گرفته و مي‌خواهد او را به عقد خود در آورد و معمولا هم آن دختر چشم به مال او اموال اين حاجي دارد به طوري که نتيجه ي کار باعث مي شود که اموال او را بالا بکشد و زن و بچه ي سابقش سرشان بي کلاه بماند به عنوان کسي که تا الان در اين زمينه هم متعدد خوانده ام و فکر کرده ام و هم نوشته ام و با افراد مختلف گفتگو کرده ام، به شما اطمينان مي دهم که ذهنيت بيشتر زنان و مردان ايراني از جمله فيلمنامه نويسان ما از اين موضوع همين يا چيزي شبيه به همين است.