سلام
ممنون استاد به خاطر لينک کتاب و به خاطر توجهي که به دغوغه هاي ما داريد. حتما مطالعه ميکنم.اين مدت خيلي سرچ کرده بود براي همچين منبعي.
درباره اين نکته مهارت هاي زندگي، بعد از اينکه نظرم رو فرستادم فکر کردم! ولي ته ذهنم قانع نميشم که عدم اين مهارتها در بعضي خانمها، نشات گرفته از فرهنگ غلط جامعشون در تنظيم روابط اونها با جنس مخالف نباشه.
کسي که هميشه به عنوان يه خانم، در برابر آقايون تحقير شده، کسي که در مواجهه با آقايون هميشه مخفيش ميکردن، کسي که امکان کوچکترين ارتباطي با جنس مخالف نداشته.کسي که ميترسوننش که اسمش رو حتي به يه آقاي نامحرم بگه.
شايد به قول دوستمون، من فکر ميکنم تا مواجه نشه، اين مهارت ها رو ياد نميگيره.
مواردي در ذهن دارم که که خانمي در ارتباط با خانمها مشکلي از جهت اين مهارت ها نداشته ولي در برخورد با جنس مخالف شديدا دچار سردرگمي بوده و براي هر نوع ارتباطي هزار نوع فکر و خيال و استرس ميومده سراغش، يا يه نفر ديگه شبيه اون که تو همون موقعيت، با يه لبخند آقايي احساساتي و هيجان زده شده.
اين دو برخورد دو سوي افراط و تفريط حاصل برخورداي يه جامعه بسته نيست؟
جامعه بسته منظورم جامعه ايه که روابط دو جنسيت در اون به طور صحيح تعريف نشده، به خانمها هنوز نگاه صحيحي وجود نداره و ...
(ميرم مطالعه ميکنم بعدش ميام خودم حرفاي ذره بين رو نقد ميکنم. نميشه که روي هوا حرف بزنه آدم، ميشه؟)