وبلاگ :
كوهپايه
يادداشت :
داستان... (4)
نظرات :
3
خصوصي ،
40
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ذره بين
حق با شما است و چنين برداشتي از آيه درست به نظر نميرسه. اما خود نويسنده هم بعيده همچين چيزي مد نظرش باشه چون در ادامه به اين روايت اشاره کرده: همچنين، برخي رواياتي که در ذيل آيات سوره ي قصص آمده است، مصداق جالبي از حياي مرد در ارتباط با زن را بيان مي دارد. در تفسير قمي که يک تفسير روائي است، آمده است: «يکي از دختران شعيب به پدرش گفت: اي پدر! او (موسي) را اجير کن که او بهترين فرد براي اين کار است. او قوي و امين است. شعيب به دخترش فرمود: قوي بودن او را به من شناساندي که او به تنهايي دلو پر آب را از چاه بيرون کشيد، اما امين بودن او را از کجا شناختي؟ دختر گفت: او به من گفت: پشت سرمن حرکت کن و مرا بر راه راهنمايي کن. زيرا من از قومي هستم که به پشت زنان نگاه نمي کنند. از اين جا امين بودن او را دانستم» (علي بن ابراهيم، 1378: ج2، ص138 ؛ حويزي، بي تا: ج4، ص122)
شايد وجه قابل توجه اين آيه، ابراز نظر يه دختر جوان درباره يه آقاي جوان نزد پدرشه
پاسخ
شايد فرستادن يكي از دخترها نزد موسي ع از باب ناچاري بوده كه مثلا خوش نمي توانسته برود (به قرينه ي اينكه خودش هم براي چوپاني نمي رفته) و پسري هم نداشته و در بعضي روايات هم ديده ام كه حضرت شعيب ع در بخشي از مدت عمرش كور بوده شايد اين ماجرا مال همان دوره بوده بنابراين بايستي دختر كار چشم براي پدرش را هم مي كرد. البته خب اينها بايد بررسي شود.