• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : داستان... (4)
  • نظرات : 3 خصوصي ، 40 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + تازه وارد 
    با سلام و خسته نباشيد
    ممنون از پاسخ مفصلي که ارائه کردين.
    به نظرم خيالپردازي توي داستان خيلي خوبه اما مساله اينه که داستان از يک طرف خيلي ملموس و واقع گرا به نظر ميرسه اما خيالپردازيهاش يه جوري طرح شده که انگار يه نوع تحريف توي داستان اتفاق افتاده من اصلا متخصص ادبيات نيستم اما به عنوان يک خواننده احساس ميکنم پيوند خيال و واقعيت توي اين داستان پيوند جالب و بچسبي نيست.
    در مورد مشاوره هم منم موافقم اما نقش يک مشاور با نقش يک استاد خيلي فرق ميکنه
    من يه سوال دارم که البته نميخوام حتما جوابي بگيرم و البته خواهش ميکنم حمل بر اتهام نشه:
    آيا شماي نوعي (از نوع آقايان) واقعا اگر به جاي ساجده، فرد ديگه اي رو که خيلي براتون مهمه ميذاشتين و به جاي اون استاد يه آدم ديگه، ميتونستين به راحتي اون خانم رو در چنين فضايي تصور کنيد و هيج نگراني اي نداشته باشين؟
    من در همه روابط از چيزي رنج ميبرم که مساله عدالته. چرا آقايون به خودشون اجازه ميدن در خيلي از روابط وارد بشن و ادعا کنن مشکلي نيست اما همينکه همسر يا خواهرشون وارد چنين روابطي بشن احساس نگراني ميکنن؟ چرا مردهاي ديگه رو مثل خودشون با حسن نيت نميدونن؟ واقعا يک زن دچار دوگانگي ميشه: اعتماد به همسر در اين روابط (اينها روابط سالمي هستن) اما همينکه يک طرف اين رابطه خودش (اون زن) باشه و يه مرد ديگه، مساله دار ميشه!!!
    پاسخ

    سلام و درود بر شما. درباره ي پيوند بين واقعيت و خيال من سعي خودم را كرده ام بر اساس تجربيات و گفته ها و شنيده ها و البته آرزوهايم نوشته اي جذاب را به وجود بياورم كه البته ظاهرا ناكام مانده ام. به نظر شما يك استاد آن هم روانشناس نمي تواند يك مشاور باشد؟ در سوال شما اندوهي وجود دارد كه خواننده را متاثر مي كند. با اجازتون چند نكته را كه به نظرم مي رسد عرض مي كنم شايد به روشن تر شدن بحث كمكي بكند. بله مردهايي هستند كه هر كاري و هر نوع رابطه اي با هر كسي را براي خودشان روا مي دانند ولي همان يا كمتر از آن را براي همسر يا خواهرشان روا نمي دانند. اما آيا همه ي مردها اين جور هستند؟ آيا خواهر يا همسر آنها مجاز هستند كه بگويند چون مثلا شوهر يا برادرم خودش اينكاره است پس من هم مي خواهم و مجازم كه مثل او باشم؟ در اينكه بعضي مردها در غيرت ورزي افراط مي كنند شكي نيست اما آيا غيرت به جا و بقاعده ي يك مرد چيز خوبي است يا نيست؟ و سرانجام اينكه با توجه به وضعيت فرهنگي و عرفي فعلي جامعه ي ما (مطلوب يا نامطلوب كاري ندارم) در روابط بين دو جنس زن و مرد به يك درجه اسيب پذير هستند؟ يا آسيب پذيري زن بيشتر است و لذا مراقبت بيشتري را از سوي خودش و اطرافيانش طلب مي كند؟