وبلاگ :
كوهپايه
يادداشت :
داستان... (4)
نظرات :
3
خصوصي ،
40
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بي نام
سلام
جناب آقاي آتشين صدف مديريت محترم وبلاگ وزين کوهپايه:
از طرف صنف ميوه فروشان و تره بار عليه شما شکوائيه اي به دست ما رسيده که قبل از هر چيز تصميم بر آن شد که به سمع و نظر شما برادر بزرگوار رسانده شود. مستحضريد که اين چندمين شکوائيه اي است که تحت عناوين مختلف به سوي شما استاد بزرگوار ارسال مي شود. لطفا در رويه خود تجديد نظر فرموده تا ما شاهد چنين اعتراضات گسترده اي از شما نباشيم.با تشکر. رياست محترم اين يکي دادگاه.
و اما قسمتي از نامه ي ارسالي؛
رياست محترم اين يکي دادگاه، توجه فرماييد در داستان جديدِ وبلاگ مذکور و در ابتداي آن، با قلمي شيوا و روان سخن از آوردن استکان هاي خالي و فلاسک هايي در آن در دستان عليرضا و ظرف ميوه اي در دستان زهرا ساداتِ کوچک بود اما در انتهاي گفتگوي شخصيت ها، آن چه به آشپزخانه برده شد استکان هاي خالي به همراه ظرف شيريني بود.
سوال: ظرف ميوه چه شد؟ چه کسي آن را هاپولي کرد؟ آيا ظرف ها را هم خورد؟ از کجا شيريني به داستان اضافه شد؟ آيا صرف اسم بردن از شيريني روي ميز معاون آموزش براي مدتي قبل، ظرف شيريني را در خانه عليرضاي داستان اضافه مي کند؟
رياست محترم دادگاه، از آن جايي که ما ميوه فروشان محترم، اين قبيل امور را عدم اهميت به شان والاي نعمتِ عزيزي چون ميوه مي دانيم و توجه بيش از حد به شيريني را عاملي براي اضافه وزن و دردسرهاي متاخر آن، تقاضاي رسيدگي عاجل به اين مرقومه را داشته و تقاضامنديم اگر ميوه هايمان به ما عودت داده نمي شود، اقلا از آن شيريني به ما بدهند ما هم بخوريم که به نظر خوش طعم و مزه مي باشد.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
پاسخ
رسيدگي مي شود.