وبلاگ :
كوهپايه
يادداشت :
داستان (3)
نظرات :
0
خصوصي ،
29
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ذره بين
البته من از نظر شرعي نگفتم.
اصولي منظورم بود که يه استاد روان شناس به نظرم به ذهنش ميرسه که اگه رعايت کنه در ارتباطش با سمانه بهتره و موثرتر.
اما حالا که اين نکته رو ميگيد، دارم فکر ميکنم واقعا اگه بخواهيم به جنبه شرعي بودنش کار نداشته باشيم، يعني ذهنيت خودمون رو به عنوان آدماي متشرع بذاريم کنار، شايد ديگه نيازي به چنين احتياط هايي نباشه.
پاسخ
حالا شايد در ادامه ي داستان ببينيم که همين کار آقاي عليرضا باعث ايجاد مشکلاتي براش بشه. در واقع بخش مهمي از داستان مخصوصا اگر رويکرد رئاليستي داشته باشه توصيف رفتارهاي آدم هاييه نه جاني بالفطره هستند و نه فرشته ي معصوم. آدمهايي که دور و بر خودمون خيلي راحت مشابهشون رو مي بينيم. اين نيست که اگر نويسنده آخوند باشه همه ي شخصيت هاي داستانش متدين و پايبند به همه ي کليات و جزئيات احکام شرعي هستند. و آوردن چيزي به داستان به خودي خود به معناي تاييد يا رد آن نيست. البته من منکر اين نيستم که لحن نويسنده ممکن است به خواننده القا کند که آيا خود او اين رفتار را مي پسندد يا نه که حتي در اين صورت هم نويسنده يک آدم معمولي است و نه مرجع تقليد ما که بخواهيم جواز يا عدم جواز يک رفتار را از او بگيريم. ببخشيد پاسخم طولاني شد. مطمئن هستم که شما خود به اين نکات توجه داريد. اينها را نوشتم از باب پيشگيري از بعضي از سوء تفاهم هاي احتمالي در آينده از سوي بعضي ديگر از خوانندگان.