• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : داستان (3)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ذره بين 
    سلام
    يه چندتا سوال اساسي دارم که تو همين چند ساعت در ذهنم جوونه زد!
    البته بذاريد به حساب قوت داستانتون! آخه همين ديشب از اميرخاني خونديم:
    "اگر داستان نتواند با ايجاد سوال به عمق روان‌شناختي مخاطب نفوذ کند، موفق نخواهد بود".
    ارتباط ما آدمها با هم، جوراي مختلفي شروع ميشه و رويکرد هر کدوممون به ارتباط با ديگران، با بقيه فرق داره (بعضي عينک خووش بيني به چشم دارن و بعضي بد بيني و ...) . دارم به اين فکر ميکنم که اين وسط کدوم رويکرد درست تره و احيانا ايراداي هر کدوم در چيه.
    حالا از اين فکر زمينه اي بگذرم فعلا و سوالام رو بنويسم:
    عليرضا، آدم معقول و فرهيخته اي براي ما تصوير شد که دقت هاي خاصي در ارتباطاش داره و به ويژه اينکه استاد روان شناسي هم هست. من از اين شخصيت، انتظار کار نسنجيده نداشتم. راستش رو حساب همين تصوير کامل (ذره بين هيچ آدمي کامل نيس!) رو حساب همين تصوير ذهني، کارهاش رو توجيه ميکردم؛ اما الان بر اثر سلسله افکاري، سوال برام پيش اومد که اين آدم عاقل و فرهيخته چرا پيشنهاد صحبت بيرون خونه رو به ساجده نداد؟ هر جايي مثل پارک، يا اتاقش در دانشگاه يا جاي ديگه. صحبت کردن در فضاي خونه خيلي سوال برانگيزه.

    يه سوال ديگه که ربط داره به فکرايي که ازشون گفتم اينه که آدما کي و به چه اندازه بايد به هم اعتماد کنن؟
    يا يه جور ديگه بپرسم: ما بايد اول به آدما نزديک بشيم و اعتماد کنيم تا به شناخت برسيم، يا اول بايد اونا رو بشناسيم کامل تا بعدش عينک بد بيني رو بذاريم کنار و بهشون نزديک بشيم و اعتماد کنيم؟
    البته براي اين سوال، نظري هم دارم که اگه بحث در بگيره، براتون ميگم.
    پاسخ

    سلام. سوالات خوبيه كه البته من فعلا جوابي اسطقس داري براشون ندارم. درباره ي عليرضا كه نگفتيم چقدر آدم مذهبيه و به مسائل محرم و نامحرم توجه داره. روانشناس كه هست ولي مجتهد جامع الشرايط كه نيست ما هنوز نمي دونيم نماز مي خونه اصلا يا نه؟ نكته ي دوم اينكه آيا دعوت كردن ساجده به خونه در وقتي يك بچه ي پنج ساله هم خونه س شرعا اشكال داره؟