وبلاگ :
كوهپايه
يادداشت :
داستان (3)
نظرات :
0
خصوصي ،
29
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
منتظر
سلام
ما بيشتر ارادت منديم
ذره بين جان تشکر!
استاد اين هم يک روايتي است از داستان که من نوشتم و ادامه دارد فعلا شب قدر است و خيلي کار دارم بعدا مي آيم تا شفاف سازي کنم که اتفاقا همه داستان را دقيق خاطرم هست و حتي اين که عليرضا ميخواست بگه اون ساعت همسرم خونه نيست اما ترسيد که ساجده نياد .... بمونه بعدا خدمت ميرسيم.
پاسخ
سلام. خدا رحم كنه.