ممنون از لطف شما. من شرمنده شما شما مي شم اين جور مي فرماييد با اين سن و سالتون ننه. راستش گفتش كه مستمع صاحب سخن رو بر سر شوق آورد. شما حساب كن اگه مي دونستي اين چند سطر ناقابل چه وقتي از من گرفته و چه پوستي از من كنده شده؟ تعريف از خودم باشه چقدر نگاه به مطلب و طرح بحثش بكره حالا درست هست يا نيست يه بحث ديگه س. اينو كسي مي فهمه كه ادبيات اين بحث رو بدونه. ولي از اين پانصد من مي گم سيصد بازيدكننده يكي پيدا نشد بگه مشتي خرت به چند؟ دستت درد نكنه جالب بود. اينجاشو خوب اومدي؟ اونجاش با فلان مطلب ظاهرا تعارض داره. اينجاش منظورت چيه؟ دليلت چيه؟ هيچي به هيچي. تازه شانس اوردم كسي نيومد ضدحال بزنه. اينه كه احساس بيهودگي مي كنم. مي شينم مطالعه ام رو مي كنم يادداشت هام رو مي نويسم چند وقت ديگه مي كنمش يه مقاله مي دم واسه چاپ كلاسشم بالاتره پولشم مي گيرم، مطلبم هم لوث و تكراري نميشه. نمي دونم شايدم توقعم زياده كه از عوارض كهن ساليه. بگذريم. به هر حال يه مدت استراحت بكنم هم بد نيست دوستان هم يه نفسي مي كشن.