با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما دوست گرامي .عبادات شما قبول درگاه حق تعالي .از شما رسماًدرخواست ميکنم در صورت افتخار اين پست بنده رو حتما بخونيد "دختر و پسرهاي فريب خورده شهر من"تبديل بدي به خوبي حواسمان کجاست اين کامنت به صورت گروهي ارسال شده است: نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ كوهپايه : عنوان وبلاگ http://poyeh.ParsiBlog.com/ : آدرس کامل وبلاگ
سلام
اگه باز بهتون بر نمي خوره!!!!!!!!!!!!!
نوشته هاتون زياده
حوصله آدم سر ميره
بابا پست کوتاه بزارين خو
خانم ها به جوانب مساله آگاهي زيادي دارن(خودشون دارن اوضاع و جو نامناسب هم جنس هاي خودشون رو ميبينن)و رشد شخصيتي کاملي دارند فقط به تظر من دليل موجهيه چون اين حس خداداديه که فقط هم موجب مخالفت زبانيست. ببخشيد مخالفت کردن باآقايون؟! پاها و دستاشون رو بستيم؟ گيسشون رو کشيديم؟فقط خيلي بتونيم مخالفت کنيم توي عقدنامه يه بندي هست که ازدواج مجدد با رضايت همسر اول باشه اونم مخالفت کرد ميتونه جدا شه نه که جلوي شوهر رو بگيره. تازه آقا ميتونه امضا نکنه. بذاريد براتون بگم سر کلاس زن در اسلام همه سي شاگردي که توي کلاس بوديم به معناي واقعي قانع شديم به دليل مسايل و مشکلات جامعه و تعبد و هر چي که بهمون گفتن ازدواج مجدد کاردرستيه تازه من که رسيده بودم ضروريه. اما آخر زنگ به هم کلاسيم گفتم نميدونم چرا دلم راضي نميشه؟ گفت چون دل خانوما فطرتا اين جوريه. اگر ميبيني خانومي هم رضايت ميده و کنار مياد بخاطر همين مصالحه که شنيديم.
اينا به خاطر رشدنايافتگي نيست به خاطر اون قلبيه که گاهي ماها چه زن چه مرد ، نميتونيم جلوشو بگيريم. هرچقدر هم آگاهي باشه اصلا نسبت به مساله علامه دهر باشيم بازم لا فائده له.
1.من که از آيه فان خفتم... استفاده نکردم. گفتم چون زنان براشون عدالت عاطفي مهمه و خدا هم همين رو فرموده که نميتونن عدالت عاطفي برقرار کنن با ازدواج مجدد همسرشون مخالفت ميکنن و اين معناي منفي غيرت نيست.
2.شناختن آيه مهم نيست ببينيد مثلا ما توي زندگي روزمره از قانون يد استفاده ميکنيم اما خيلي هامون اسم و قواعدش رو نميدونيم. خانومايي که مخالفن و اين آيه رو هم نميشناسن به همون دليل عدم رعايت عدالت عاطفي است که مخالفت ميکنن.
3.تفسير به راي نکردم(تفسير به راي شرايط داره) فقط طبق ظاهر آيه برداشت کردم.
4.معذرت ميخوام از صراحتم اما خانوم ها يکي از نشانه هاي عشق رو مسائل جنسي ميدونن و همين باعث ميشه وقتي همسر ازدواج مجدد داره او رو متهم به عدم عدالت عاطفي(ونه جنسي و نفقه ...) ميکنن. حال آنکه به اعتراف برخي از آقايون اين مورد(هم خوابي و...)ربطي يه عشق نداره صرفا يک نيازه.
5.حرفاي مفسرين عزيزو آقاي زيبايي نژاد رو قبول دارم اما من اصل حرفم سراينه که اگر با قبولي اين مساله که خانم ها کفرعملي دارند و همين ميشه به فرمايش شما رشد نايافتگي. پس ميشه گفت مردان رشد نايافته هم بيشتر از زنان هستند که بحث مهريه رو مطرح کردم.
6.بنده بحث رو شخصي نکردم اما خودم با ازدواج مجدد در چهارچوب شرع مشکلي ندارم که شما انگشت اتهامتون رو طرف من گرفتيد و انقدر هم سريع چکش صدور حکمتون رو بر پيشاني بنده ميکوبيد.
ومن الله التوفيق
ببخشيد رشوه ميديد حالا ديگه!
بله اما بين برداشت از يک روايت با واقعيتي که توي يه جامعه ديده ميشه نميشه تفاوت باشه آيا حالا!؟
1.چرا دو تا شماره 2 داريد؟
2.من که برعکسشو ميبينم. چقدر تفاوت ذهني!