بله قبول دارم. در نکته ي تازه اي که به متن اضافه کردم به اين مسئله اشاره کردم.

آفرين خوشم ياد آدم مييگه ف تا فرحزاد تقاطع بزرگراه يادگار امام رو مي ري و بر مي گردي. بهتره اين طوري بگيم که تعداد خانم هايي که حقيقتا به کتابخانه نياز دارند کمتر از آقايون است.

بهتر است اين طور بگوييم در شرايط مساوي به طور متوسط فراواني زيبارويان در زنان بيشتر و فراواني باتدبيرها در مردان بيشتر است.

چه جالب! از شوخي گذشته (البته شايدم جدي گفتين) همان طور که توي مقدمات تعريف عرض کردم اين قاعده استثنائاتي هم دارد. يعني ما با چهار دسته خانم رو به رو هستيم: زيبا و با تدبير (عاقل)، زيبا و بي‌تدبير (داراي فراواني بيشتر)، نازيبا و باتدبير، نازيبا و بي‌تدبير.

منظور من همينه. عرض من اينه که اين روايت مي فرمايد "هست" نه "بايد". ببينيد ما در اين جا سه حالت داريم که بايد ديد روايت دلالت بر کدام يک از آنها دارد. 1. کارهاي زن با زيباييش پيش "مي رود". 2. زن با زيباييش کارهايش را پيش "مي برد". 3. زن "بايد" با زيبايي اش کارهايش را پيش ببرد. 1 و 2 توصيفي هستند و 3 تجويزي. روايت شامل 1و2 مي شود ولي شامل 3 نمي شود. 1 حالتي را بيان مي کند که زيبايي زن بدون اين که او بداند يا بخواهد باعث مي شود کارهايش پيش بروند. (مثال خبرنگار که در کامنت قبلي زدم) 2 حالتي را بيان مي کند که زن آگاهانه از اين امکانش استفاده مي کند. فرض کنيد خبرنگار زني که وقتي با مقاومت مصاحبه شونده روبرو مي شود سعي کند با عشوه و دلبري و بيشتر در معرض ديد قراردادن زيبايي هايش او را فريفته ي خود و وادار به مصاحبه بکند. آن وقت درباره ي اين حالت دوم هست که اين سوالا اخلاقي يا فقهي پيش مي آيد که جايز است يا خير؟ که البته پاسخ اين سوال از اين روايت پيدا نمي شود.

سلام. من که چنين برداشت و حس منفي اي نسبت به زنان از اين روايت پيدا نکردم. معناي توصيفي بودن اين جمله اين است که دارد واقعيت موجود را بيان مي کند بي آنکه آن را ارزشگذاري کند. اين که اين واقعيت خوب است يا بد، مفيد است يا مضر نيازمند بحث و ادله ي ديگري است. همچنين از اين روايت با اين تفسير نمي توان برداشت کرد که عقل ابزاري (که همان طور که عرض شد با عقل عملي متفاوت است) در زن ضعيف تر است. البته شايد واقعا هم همين طور باشد ولي اين روايت دلالتي بر آن ندارد بلکه چنين وضعيتي با مفاد اين روايت سازگار است که بگوييم زن از نظر عقل ابزاري هم با مرد همرتبه است اما با داشتن زيبايي، کمتر از مرد به استفاده از آن عقل نياز پيدا مي کند. (يعني همان چيزي که شما به درستي در بخش پاياني فرمايشتون بهش اشاره فرمودين.) مثالي عرض مي کنم که مدتي پيش در رسانه ها هم منعکس شد و آن اينکه بعضي از مسئولان مصاحبت خبرنگارهاي خانم را راحت تر مي پذيرند تا آقا را. حالا ما کاري به طرف مقابل يعني مصاحبه شونده نداريم که کارش خوب است يا بد؟ بحث ما درباره ي خانم است. خب زيباتر است، مصاحبه شونده هم رغبت بيشتري براي گفتگو با او دارد آيا اين مذمت آن خانم است؟ آيا آن خانم کار بدي کرده؟ تقصير اوست که خوشگل تر از همکار مردش است؟ ولي همکار بيجاره ي مردش بايد کلي اصرار کند، کانال پيدا کند، زبان بريزد شايد حتي تهديد کند تا طرف را حاضر به مصاحبه کند.(اين هم يک Case Study)

شوخي کردم بابا. ممنون از لطف هميشگي شما به مطالب ناقابل ما. جدي مي گم.

سلام. ممنون. حالا اگه نظر شما هم همين نبود. مي گفتين: ببخشيد هان ولي تفسيرتون خيلي ناز نيست. به دلم نچسبيد!

سلام. ببخشيد شما رو به زحمت انداختم با اين سن و سال .واقعا لطف کردين. ولي خداييش يک صفحه بحث منو تو يه جمله خلاصه کردين. مرسي. قابل توجه اونايي که هي مي گن بهشون اميدي هست؟!

سلام. اگه مهم نبود که مزاحمتون نمي شدم با اين حالتون.

سلام. مرسي. آفرين زدين تو خال. اين همون معناييه که من مي خواستم بگم. ميشه لطف کنيد اون جمله يا جملاتي که فرمودين تو لينک دومي هست که اين معنا توشه برام مشخصشون کنين.

سلام. خسته نباشيد. اين قدر به خودتون فشار نياريد. گناه داريد.