وبلاگ :
كوهپايه
يادداشت :
داستان (6)
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مرسي
سلام. خسته نباشيد استاد خان. پاي اين داستان 6 کلي خنديدم. خيلي بامزه و نوستالوژيک بود مرسي
پاسخ
سلام. درک مي کنم.
+
!!!
32+1=28
؟؟؟!!!!!
+
ذره بين
سلام
مهتاب زرنگتر از اينا به نظر ميرسه که نفهميده باشه وضعيت زندگي خانم همکار رو.
"
گذشته رو اگه به دوش بکشي کمرت خم ميشه ولي اگه بذاري زير پات قدت بلند ميشه"
مهتاب جون حالا که کوهپايه برات نميگه، من برات بگم.
به نظرم تو اين جمله يه رازي نهفتس... لفتش نده، کشفش کن!
(ولي طفلي خانوما. اينجا هم دوتا خانوم دارن آتيش ميسوزونن و مرتضي بينشون گير افتاده. کاسه کوزه ها آخرش سر خانوما شکست.
مرسي کجايي پس تو ...
)
پاسخ
سلام. به قول معروف هميشه پاي (حداقل) يک زن در ميان است.
+
ذره بين
پس بيچاره خانم بياتي!!
از ديشب تا الان حتما با اين پيامک درگيره و تکليف خودش رو نميدونه!
پاسخ
اگه اونم ذره بين باشه آره.
+
ذره بين
سلام
مسالتن: با توجه به پيامک آقا مرتضي با اين مضمون که "
نانوا هم جوش شيرين ميزند ... بيچاره فرهاد
" کدام جزء ازين پيامک استعاره از خانم بياتي است؟
الف. شيرين
ب. نانوا
ج. جوش شيرين (اشاره به جوش هاي پوست خانم بياتي)
د. اين يه رازه
پاسخ
سلام. راستش من خودمم نمي دونم.