• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : اضطراب ازدواج و نقش معشوقي!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + بي نام 
    سلام
    کلا نمي خواهيد به روز بشيد؟ متن جديدي چيزي...
    پاسخ

    سلام. خوب هستين؟ چرا. اگر رسيدم امشب تفسير دوم رو عرض مي کنم. هر چند بعيد مي دونم. فعلا که دارم سوال امتحاني طرح مي کنم.
    + ذره بين 
    استاد دقت داشتيد حتما که در حمايت از شما، سنت مالوف ايجاز گويي خودم رو تا حدي گذاشتم کنارها. شماره حساب بعدا خدمتتون شرفياب ميشه البته!
    پاسخ

    سلام. کارت به کارت هم ميشه کرد.
    + يکي از برابچ 
    سلام به همگي
    جناب ناشناس يه عرضي داشتم
    اولا هيچ گاه تَوَهَّمَ به يتوهم و متوهم نميرسد
    فوقش به توهما، توهموا، تَوَهَّمَت ... ميرسد.
    مثل اينکه توهم حاجاقا به بقيه هم سرايت کرده، چون من داشتم از کوهستان و بيابانستان مي آمدم، بابان ها خالي از سکنه بودند، کوهها هم سالم بودند
    اين خانم که «اگر بخواهد...»
    خواستنش مثل اينکه قرار نيست محقق شود، نه؟

    + يکي از برابچ 
    سلام
    دختر مجبور است نقش عاشقي را رها کند، ميفهمي؟ مجبور است
    متنتان از آن متون جالب بود
    ممنون
    جسارتا در پاراگراف پنجمتان يک "به" ناقابل اضافي است، حذفش کنيد
    ومن الله التوفيق

    پاسخ

    سلام. مخلص بر و بچ در بست. درستش کردم. ممنون.
    سلام
    "...لازم نيست خودش را به زحمت بازيگري بيندازد."
    "ناشناس" جان، شما دقيقا در جامعه اي که ما افتخار حضور داريم، زندگي ميکنيد يا جاي ديگه؟
    اين بحث ها فرا جنسيتيه عزيز من.
    با اين نظرگاه هاي يک جانبه نگر و غير واقع بينانه بهشون نگاه نکنيم، به نظرم بهتر باشه.
    مشکلاتي که در روابط بين دو جنس مطرح هست و در مساله ازدواج هم ظهور و نمود داره و تاثير متقابل، انقدر با چشم خودمون ديديم و با دو گوش شنيديم که نمي شه به همين سادگي که شما ميگيد انکارش کرد.
    بگذريم که ايشون در متنشون به پژوهش هايي که در اين زمينه ها انجام شده هم اشاره کردن.
    + ناشناس 
    سلام عليکم و رحمه الله
    داشتم عربي ميخوندم، به صرف يه فعلي رسيدم، ياد اينجور پست هاي شما افتادم:
    تَوَّهُمَ
    يَتَوَّهَمُ
    متوهم
    .
    .
    .
    شما کلا هر وقت قرار درباره خانم ها و ازدواجشون نظر بديد دچار توهم ميشيد.
    يادتونه پست خانم ها و فلسفه... با چه توهمي تموم شد!
    راست ميگيد همه چي برعکس شده.... قديما خانم ها دچار توهم فانتزي ميشدند، اين روزها آقايون...
    صرفا جهت اطلاع عرض کنم، يه خانم اگر بخواهد، تاکيد ميکنم؛ اگر بخواهد؛ در کسري از ثانيه ميتواند يک مرد را عاشق خود کند در حدي که طرف سر به بيابان بگذارد يا کوه بکند، لازم نيست خودش را به زحمت بازيگري بيندازد.
    پاسخ

    سلام عليکم و رحمه الله و برکاته. خوبين؟ حالا باز خوبه من اولين کسي نيستم که اين حرف رو زدم بلکه يه پژوهش علمي با روش کيفي پشتوانه ي مطلب بنده است و گرنه معلوم نبود قضاوتتون چي بود؟ به هر حال ممنون که نظر دادين.
    سلام،آپم...خوشحال ميشم سربزنيد
    پاسخ

    سلام. خوبين؟ چشم.
    + بي نام 
    سلام
    به به! کار به دعوا کشيد؟

    خداوندا بگيرم تو به دو دست
    نمي خواهم چشيدن ضرب چوبدست
    خداوندا تو حفظم کن ز خشمش
    چه کاري بود نقدي اين چنين پست!
    خداوندا تو بنگر اين سکوتم
    که بايد بهر جانم لب فرو بست
    جناب کوهپايه هر چه خواهي
    همه وبلاگ مال توست دربست
    تو بگذر از رشادت هاي بي خود
    "شتر ديدي نديدي"خاطرت هست؟
    ودودا کردگارا بارالها
    مرا عمري دگر ده گر رهي هست
    پاسخ

    سلام. آفرين شعر دومت بهتره. منم کم اوردم.
    + بي نام 
    سلام
    گلي خوشبوي در حمام روزي
    رسيد از دست محبوبي به دستم
    بدو گفتم که مشکي يا عبيري
    که از بوي دلاويز تو مستم
    بگفتا ول کن از نازم عزيزم
    که از پست قديمي خسته هستم
    براي ديدن پست جديدي
    نمي داني چه طرف ناله بستم
    چو گردم من در اين عالم همه روز
    چه باشد فيلم و شعر و قتل مرموز
    همه گويند بحث عشقي بوده
    خداوندا ولم کن من که رستم
    مگر دنيا ندارد سوي ديگر
    فقط موضوع باشد عشق مستم؟
    همين بين من که در حمام هستم
    نمي بينند بوي خوش ز دستم
    الهي بشکند دستم که هرگز
    خضوعم را به وقتش سر نبستم

    پاسخ

    سلامي و عليکي و درودي/ به تو وبلاگ‌گرد اهل دودي/ بگفتا مرد حمامي يه روزي/ چرا خسته شدي اين قدر به زودي/ هنوزم بحث دارد کشّ و قوسي/ خيال کردي که رفتي توي حوضي؟/ نکن ناله، نکن گريه، نه زاري/ منم مي دم به تو يک پنج زاري (پنج ريالي قديم)/ اگر از عشق و مستي طرف بستي/ دو هندونه بلند کردي يه دستي / خداوندا ولش کن آي ولش کن/ خودم رامش کنم با چوبدستي/ الهي نشکند دستي که بنوشت/ چنين شعري خفن با چرخ دستي!
    + همه چي آرومه 
    ريلکس
    ريلکس
    انسان ذاتاً استقرا گرا آفريده شده. شما خيلي آهسته ميگين «بعضيا» مام يادمون ميره ميخونيم «همه».
    مام که چيزي نگفتيم استاد گفتيم فقط بلند بگين «بعضيا»يه وقت بعضيا توهم برشون نداره فکر کنن گفتين «همه»

    اصلا بالاسر آکادميتون بزنين «فعلا ورود آقايان بي جنبه ممنوع»
    آقا انتخابات هم خوبه
    نظرتون درباره "مناظره" چيه؟
    پاسخ

    يستردي. مي ترسم اون وقت خودمم پشت در بمونم. گفتن نگين مناظره بگين مباحثه. موافقم. از کي بپرسم؟
    + هيچي آروم نيست 

    «خب الان دختر مي‌بيند بخواهد بنشيند تا معشوق واقع شود يا نشود عاقلانه نيست.»

    ببخشيد عقلانيت رو چي تعريف کردين که نشستن براي معشوق واقع شدن يا نشدن عاقلانه نيست؟

    بعدشم، هرکي از خانه بياد بيرون يعني ميخواد کسي رو عاشق خودش بکنه؟
    آقا شفاف شازي کنين. اين اقايون همينطوري متوهم هستن...
    پاسخ

    سلام. يعني اينکه احساس مي کنه اگه دست رو دست بذاره چيزي نصيبش نميشه بنابراين (از نظر خودش نه من!) عاقلانه اينه يه کاري بکنه. بر سر در آکادمي دو جمله نوشته است يکيش اينکه "بعضي" به معناي "هر" نيست. بابام جان زبونم مو در آورد از بس کلمه ي "بعضي" و "گاهي" و... رو هي به کار مي برم آخرشم چي؟ مي گين: "چرا مي گي هر کي...!" خوبيت نداره. مگه شما نمي بينين اينجا خانواده نشسته!
    + همه چي آرومه 
    سلام
    پس درست گفتم:
    با دست پس ميزنن با پا پيش!



    آقا نميشه بحث رو عوض کنين. هي ميگين عاشق معشوق . بابا اينجا خانواده نشسته! پسر مجرد داريم بابام جان!
    پاسخ

    سلام. آره. درست گفتيم. بريم تو بحث انتخابات خوبه؟
    + مرسي 

    ببخشيداستاد آتشين من يه ساله! يه سوال دارم . ديگه نميشه نپرسم . چرا جو رو اين طوري ميبينيد؟ الان منم تو همين جامعه زندگي ميکنم ولي نميبينم. کور شدم خودم بي خبرم؟ توروخدا بگيد زودتر برم چشم پزشکي.
    پاسخ

    سلام. دور از جون. ايشا الله به سن و سال من رسيدين شايد شما هم ديدين.
    + ذره بين 
    سلام
    بي صبرانه منتظر تفسير ديگرتون هستيم
    بعيد ندونيد، لطفا
    پاسخ

    سلام. شما لطف دارين. قول نمي دم ولي سعي مي کنم.
    + ذره بين 
    "اگر بهترين روانشناسان و جامعه‌شناسان و حقوق‌دانان و مديران فرهنگي کل تاريخ ايران جمع بشوند و طرحي تدوين کنند براي اينکه هيچ پسري به صرافت ازدواج نيفتد و اگر افتاد جرئت نکند و اگر جرئت کرد خانواده‌ش با او همراهي نکنند و اگر همراهي کردند خانواده‌ي دختر همراهي نکنند و بالاخره اگر هم خداي نکرده سر گرفت به سرعت به جدايي برسد. بعد اين طرح به بهترين وجه ممکن اجرا مي‌شد، مي‌شد وضعيت فعلي جامعه‌ي ايران".

    و البته:

    پاسخ

    مرسي.
       1   2      >