• وبلاگ : كوهپايه
  • يادداشت : آيا ترانه هاي نفرت عاشقانه اند؟!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضا 
    سلام
    خير. بيانم اصلا فرويدي نبود. اين حرف يونگ بود. انگليسي اش را بگم؟
    پاسخ

    سلام. بابا بي خي خي. برو برس به درس فردا امتحان. حالا ما يه چيزي گفتيم. ولي خب براي اين که خداي نکرده شبهه اي تو ذهنتون نمونه عرض مي کنم شما فرمودين "آن مرد دوست دارد زن محبوبش ( واقعي يا خيالي) داشته باشد و برعکس، چنانچه زني رفتار مردانه بروز دهد، ان رفتاري خواهد بود که که نماد مرد محبوب و مورد علاقه باطني اوست." اين يعني اينکه طرف يه چيزي رو دوست دارد (ارجاع نزديک به زندگي واقعي نه خواسته اي برآمده از آرکي تايپ هاي موروثي از نياکان) ولي بهش نرسيده و براش عقده شده و حالا دارد از مکانيسم جبران مثلا استفاده مي کند. البته عرض کردم بيشتر فرويدي بود نه اينکه اصلا يونگي نيست. حالا شايد هم من اشتباه برداشت کردم. به هر حال ملالي نيست.
    + لاک غلط گير 
    سلام عليکم
    در جواب کامنت اول آقا رضا، خط دوم، اصلاح بفرماييد: «نمي کنم»
    پاسخ

    سلام عزيز. ممنون از تذکر به جاتون.
    + ذره بين 
    سلام
    واقعا!؟
    چه جالب!!!!!!!!!
    راست ميگينا!!
    پاسخ

    سلام. ممنونم. خوشحالم که بالاخره يک نفر پيدا شد بگه حرفت رو قبول دارم. شماره حساب لطفا!
    + رضا 
    دوباره سلام.
    اسمشو نبر بنده رو که اسمشو بردين!
    اون جمله سر در اکادميتان را با طلا بنويسيد، ولي به نظرم همين انسان بسيار پيچيده را هم اگر از منظر نسبتش با خدا، جايگاه خدا در زندگي، قلب و ذهنش بسنجي، اونگاه ميتوني يه الگوي کلي بدي، تا هر کي بتونه از اين الگو استفاده کنه.
    منتظر تاملات يونگيتون هستم. اين روزها درگير يونگم، شايدم اون درگير منه.
    راستي خيلي مزه داره وسط امتحانا که هي نظر ميخوني، زنگ تفريحا بياي کوهپايه نظر بدي.
    تزهايتان مستدام
    پاسخ

    سلام و ارادت. البته بيانتان بيشتر فرويدي بود تا يونگي! براي همين عرض کردم به ندرت نه هيچ گاه. چه جالب. لطف عالي متعالي.
    + مرسي 


    سلام

    اولا بسم الله الرحمن الرحيم

    دوما اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    ثالثا نه.تبريک عجب نظريه بديع و جالب و مفصل و همه جانبه اي داديد

    رابعا خوشم مياد خانما همه فن حريف شدن. هرکاري بگيد(رانندگي که سهله شما بگو کيک بوکسينگ) اين موجود ميتونه انجام بده براي بدست آوردن معشوق نوينش.

    خامسا چند سوال: اگر خودشون بيان تو ترانه ها مستقيما از اختيارات معشوقيشون بگن با جايگاهشون ميسازه؟ يعني معشوقي که بياد بگه من اينم و اونم بي مزه و نچسب نيست؟ آيا حقيقتا جاشون عوض شده يا مردان هم عاشق مردان ميشن؟! آيا زنان در نقش عاشق بايد شبيه مردان بشن تا نقش عاشقيشون رو خوب ايفا کنن؟آيا معشوق نوين، اين رفتار رو ميپسنده؟!!!...

    پاسخ

    سلام. خوبين؟ بسم الله الرحمن الرحيم. قل اعوذ برب الناس... ممنون از ستايشتون. اولا که نگاه بنده توصيفي است و نه تجويزي و توصيه اي ثانيا ادعا نکرده ام که اين ديدگاه پاسخ همه ي سوالات عالم را از صدر اسلام تاکنون در چنته دارد ثالثا چه عرض کنم. رابعا حالا کجاشو ديدين يادداشت بعدي رو بخونين ديگه فکر کنم بي بسم الله سوره توبه رو شروع کنين!
    + رضا 
    سلام
    تز داديدا !!! در حد تيم ملي...
    يه روانشناسي که صلاح نميبينم نامش را ببرم مي گويد هنگامي که يک مرد رفتاري زنانه نشان مي دهد، ان رفتاري است که آن مرد دوست دارد زن محبوبش ( واقعي يا خيالي) داشته باشد و برعکس، چنانچه زني رفتار مردانه بروز دهد، ان رفتاري خواهد بود که که نماد مرد محبوب و مورد علاقه باطني اوست.
    اين روزها مردها ناز ميکنند، چون دوست داشتند که زن ها برايشان ناز کنندو سهل الوصول نباشند ، اما دختران امروز... .
    دخترها مردانه عمل ميکنند چون در رويايشان دنبال مردي هستند که " مرد" باشد، اما مردان امروزي ...
    مردها معشوقي گري از خود بروز مي دهند چون فطرتا تمايل دارند معشوقي اينچنين ميداشتند و برعکس.
    چقدر قديما که همه چيز واقعي بود نه مصنوعي زيبا بود.
    عاشق مصنوعي، معشوق مصنوعي...
    از نديدن عاشق، عاشق ميشوي و از نديدن معشوق معشوق ميشوي...
    اي دل غافل...
    البته اجناس مذکر انقدر ها هم که شما ميفرماييد خطرناک نيستند که اگر زني عاشقشان شد براي ناز کردن با 18 چرخ از رويش رد شوند...نفرماييد... بد اموزي دارد... فوقش کمي بد و بيراه است.

    پاسخ

    سلام. خوبين؟ من تفسيرهاي ديگر را براي زنانه عمل کردن بعضي مردها يا مردانه عمل کردن بعضي زن ها نفي نمي کنم. اساسا در فهم پيچيدگي هاي انساني به ندرت ميشه به قطعيتي رسيد و همين باعث مي شود راه براي تفسيرهاي مختلف باز باشد و البته اين هميشه و لزوما به معناي نسبي گرايي معرفتي يا هرمنوتيکي نيست بلکه مي شود گفت هر ديدگاهي رفتار بعضي از آدم ها را تفسير مي کند و اين نظريات مکمل همديگر هستند يعني اينکه رفتارهاي مشابه ما هميشه عوامل مشابه ندارند. براي مثال من تفسير سومي رو هم در ذهن دارم و آن مبتني بر ديدگاه يونگ درباره ي کهن الگوها و همزيستي آنيما و آنيموس در وجود هر يک از دو جنس است و... دو نکته ي منطقي هست که من دوست دارم بالاي سر در آکادمي ام ببخشيد وبلاگم بنويسم: 1. هر قضيه اي موجبه کليه نيست. 2. اثبات چيزي نفي سايرين نمي کند. نکات ديگري هم هست که با اجازتون در متن بهش اشاره مي کنم.
    + مرواريد 
    سلام آقاي دکترا
    جواب سوال آخرتون: نه!

    پاسخ

    سلام خانم دکتر. بله با اجازتون.
    + دانشجو 

    سلام

    خوبين؟

    به نظرم چون ما بيشتر به ترانه هايي گوش مي ديم که مال اين طرف آبه حواسمون به ترانه هاي اون طرف آب نيست
    در ترانه هاي اونها هم خواننده هاي خانم ترانه هاي نفرت رو مي خونند.پس کمتر نظر شما صدق مي کند.

    به نظر مي رسه بحث همان دست يافتن راحت به معشوق است و بلافاصله سرد شدن و عقب کشيدن و به دنبال يار ديگري رفتن

    پاسخ

    سلام. شما خوبين؟ نکته ي اول اينکه من ترانه کم گوش مي دم ولي متن ترانه زياد مي خوانم. نکته ي دوم اينکه بحث من خوندن شعر ترانه نيست بلکه سرودن و گوش کردن اونه و گرنه خيلي از ترانه هاي عاشقانه اي که از زبان مردي براي معشوق مونثي سروده شده هم خواننده هاي زن خوندنشون. اين چيزي رو ثابت نمي کنه.يه اشکال ديگه اي که مي تونيد بگين اينه که بعضي دخترها هم ممکنه ترانه هايي رو که از زبون يه مرد به معشوق مونث پرخاش مي ده گوش بدن. اين هم نقضي بر عرض بنده نيست چون تکرار مي کنم که من با متن شعر کار دارم و مخاطب اصلي اش که اين ترانه زبان حال اونه يعني مرد و گرنه ممکنه يک خانم هم به هر دليل ديگه اي مثلا اينکه از ملودي و سازهاي اون آهنگ خوشش مياد اونو گوش بده ولي خب اين ترانه زبان حال او نيست.