منم فکر ميکنم پست جديد يعني اينکه: بسته ديگه اينقدر نظر نديد؟ يا اينکه من نخام شما نظر بديد کي رو بايد ببينم؟ سعي ميکنم آخريش باشه.
به جناب بي نام بايد عرض کنم: اول اينکه آروم باشيد؛ قرار نيست کار بدي توجيه بشه. دوم هم جوابتون:
شما کلا رفتي تو يه فاز ديگه...همه حرف من اين بود که وقتي قراره يک رفتاري رو "توصيف" و "تحليل" کنيم خيلي فاکتورها را بايد در نظر بگيريم. شما رفتي سراغ پيامدها. من در مورد پيامدها حرفي نزده بودم. بدترين پيامد ايدز است که آمار آن به صورت کاملا زيرپوستي در ايران در حال افزايش است. ولي براي حل هر مسئله اي بهتره خوب مسئله خونده بشه؛ نه اينکه بگيم آقا شما ميدونيد اين مسئله چه مسئله هاي ديگه اي رو به وجود مياره؟
ج1: اونم علت داره که ربطي به بحث ما نداشت ...اگه اين خانومه با اقاشون همش پاي ماهواره باشن؛ هر مهموني برن؛ با هر کي بگردن که معلومه خانومه بايد منتظره يکي باشه که بياد صفاي زندگيشو بگيره.
2 : پيامد مهمي بود که اشاره کرديد.
3: نفهميدم.
4: ببخشيد منظور شما از عفيف چيه؟ مسير ناشناخته کجاست؟ اگه منظورتون خانومي ساعت 12 شب در جاده تهران کرج است که خب ملت مزاحم اين نشود مزاحم کي بشود؟(حتي اگر آمار خودفروشي در ايران صفر باشد) اتفاقا آنهايي که اينکاره اند از هفت فرسخي هم صنف خودشان را ميشناسند.( به اين دوربين مخفي هايي که صدا و سيما نشان ميدهد توجه نکنيد چرت و پرت است)
در مورد خانوم داستان هم نميخام وارد جزييات شوم همين قدر بگم که سر و وضع اون بنده خدا نرخش را نشان ميداد؛ اگر گران بود به قدري ظاهرش فشن بود که حاج آقا سوارش نميکرد.
منظورم از به ته خط رسيدن صرفا مالي نبود؛ فقر مالي ميتونه ادم ها رو به پوچي برسونه و اگه به اينجا رسيدن حتي به خودشون هم فکر نميکنن. نداشتن حامي هم عامل ديگري است. زنهايي که فقيرند اما پدر يا برادري به عنوان حامي دارند کم تر به خود فروشي روي مي اورند؛ من نميگم روانشناسا ميگن.